|
دره صوف سر زمین آزادگان دره صوف در گذر تاریخ- سیرعلمی،هنری،اقتصادی ،سیاسی چهره های اکادمیک... درباره وبلاگ ![]() وبلاگ « دره صوف سر زمین آزادگان» با نگاه جدید به مسائل علمی، فرهنگی؛ دینی ، اجتماعی وسیاسی؛ دره صوف افغانستان و بارعایت اصل احترام متقابل افکار ، عقاید واندیشه دیگران ، تمایل دارد درعرصه های فوق اطلاع رسانی و اظهار نظرنماید و لذا در حوزه نظر و اندیشه ای از اظهار نظر کلیه اندیشمندان و متفکران استقبال می کند. به امیدی روزی که آزادی واقعی،درسر زمین استبداد زده افغانستان تحقق پیدا کند. *** naeeb.tawassuli@gmail.com *** پامیــربـه حیــرت آمـد ازپـــایــــــــــــــداری، بـــابـــا آفــــــــــرین گــفت: نبــرد تــن به تن دره صــوف جرمت چه بود که قلبت بخون تپان نمودند؟ زچیست زدنـد به آتـــش اهـل فـتن دره صوف؟ درکشـــــــــــــور خــــــــود آخــرما بودیــم مـــهاجـــــــر جاــن و روان به زنجــــــیر،زنجــیرشکن دره صوف دارد به دل هـــــــــــــزاران، داســــــــتان غمگـساران ازکــــــــین اهــل عـــدوان، کوه ودمن دره صــوف بادا بــلــند نـامـت پــایـــــــــــــــــــــنده بــاد قــامــــــت آزاد یسـت پــــــــیامــت، بــرهـم وطــن دره صـوف رفتند به خــــــــــــواب طفلان، درسنگرت جوانان بیـــــــــــــــداربـود هـزاران، ویـس قــرن، دره صـوف ســـــــــــــــــازش نمی پـذیـریم، آزاده ودلـــــیـریـــــم نــــــــــــــــبرد، تـاداریـم خــون دربـــدن دره صــوف بس است دیگـــــــــــــراسارت، قبول رنج وذلّـــت رویم ســوی شــــهادت، خونـین کفن دره صـوف شــــــــــــادابی دربهاران، خوش آبی درزمســتان بردشت وکوه، غزالان، اشک ختن دره صوف . آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
لینک های مفید سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ :: ۱۱:۱۲ ق.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
قسمت اول: معرفی قشلاق خواجه بلندبهسود:
قریهی خواجه بلندبهسود در ولسوالی درهصوف بالا ولایت سمنگان واقع شده است. این منطقه در جنوب شرق ولسوالی درهصوف بالا قرار گرفته، از جنوب به قریه خواجه گنج/چَلغَی نَو، غرب به بند بایا/سرخ قدوق نوامد، شمال به پشت آب/تیوتاش، و از شرق به قریهی بغک کته خم/قوش قدوق محدود میشود، و آب و هوای آن نیز تحت تأثیر فصول اربعه متعددی قرار دارد، از جمله ارتفاع، موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی عمومی قریه خواجه بلندبهسود کوهستانی است. با توجه به واقعشدن در کوهستانی بودند آن و در نزدیکی دامنههای کوههایی تیرک، ریگگ، غار آهو، تپه قدوق وکوتل صعب العبور چِچینَگ؛ آب و هوای قریه خواجه بلند ممکن است متفاوت با سایر نقاط درهصوف باشد در زمستان سرد برف گیر ودر تابستان هوایی معتدل دارد. و در فصول اربعه سال مانند زمستان، دمای هوا پایین میرود و برف باري همراه با برودت شدید دیده میشود. در فصلهای گرم سال، آب و هوای معتدل تر و مطبوع دارد که این انواع شرایط آب و هوایی ممکن است ارتباط نزدیکی با زندگی روستایی مردم این منطقه داشته باشد. قریهی خواجه بلندبهسود بالغ بر ۸۷۶ نفر جمعیت دارد، بزرگان آن قرار ذیل اند: ملا غلام علی کربلایی، شیخ جواد کربلایی، مولوی موسی مرویج، بابه مسلم، صفدر علی کربلایی، شیخ عبدالله کربلایی، داکتر محمد عیسی رحیمی، معلم ابراهیم توسلی، غلام محی الدین شریفی، محمدتقی کربلایی، شیخ کاظم آیتی، حاجی گل محمد بای، احمدعلی بای، حاجی غلام رضا، نسیم زوار، حاجی طالب حسین، میرحسین سرخیل، نظر بای سید احمد فتاح زوار، محمد نبی زوار و... قریه خواجه بلندبهسود دارای طبیعت زیبا و چشماندازهای دلانگیزی است که آن را برای گردش گران و علاقمندان به سفرهای دیدنی جذابتر میکند. زندگی در این روستا ممکن است با چالشها و لذتهای خودش همراه باشد و اطلاعات بیشتر در مورد آن میتوانید به پیره مردان وکهن سالان آن قریه مراجعه کنید به شما کمک کند تا بهترین آثار وآبدات تاریخی و از دیدنیهای در قریه خواجه بلند ولایت سمنگان بهرهمند شوید. همهي نقاط این کشور با تاریخ کهن و با امپراطوریها یا فرمانرواییهای مختلف در طول تاریخ بوده است، در این کشور میتوان آثار باستانی فراوانی را مشاهده کرد که همه نشان از غنای فرهنگی و پیشینه تاریخی این کشور باستانی دارد. باستانشناسان در افغانستان شواهدی از سکونت انسانها تا بیش از ۵،۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بهدست آوردهاند که از زمان زیست در این سرزمین آثار باستانی بیشمار به جای گذاشته شده است. از جملهی آن آثار بقایای تپهی شیخک جر خوال، قدوق بیجه خواجه بلند بهسود است. یکی از آثار تاریخی درهٔ صوف است که بر بلندای تپهی دست ساز بشر ساخته شده است. این بنای تاریخی در مسیر جاده قدیمی چین- بامیان خط ابریشم واقع شده و در گذشتههای دور، کاروانهای که از بلخ به مقصد باميان/بامیکا و هند سفر میکردند، از این مسیر عبور میکردند.
در جنوب شرق این قریه محل است به نام چشمهی شریف کاروان سرا بودند، این کاروان سرا در زمان صفویه مکان هایی بودند که در بین راه ها ابریشم وجود داشتند که مسافران و چهارپایان که مسافت طولانی را طی کرده بودند در آنجا شب را استراحت کنند و غذا بخورند، آثار آن هنوز هویدا ومشهود است. سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ :: ۱۰:۵۹ ق.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
اتنوگرافی اقوام هزاره دربرخی ازمناطق افغانستان/محمد عوض نبی ز اده
مردم هزاره ازلحاظ ساختار و تشکل تاریخی و اتنوگرافی به شاخه ها و قبایل بزرگ و مختلف تقسیم و مسما که هر یک از آنان به نام دای یاد میشوند.کلمه ی دای که بمعنی دسته , توده ومجموعه خیلی بزرگ است ودای در اسامی محلات و نام مردم و اشیای دیگر نیز تاهنوز باقیمانده اند. کتاب جامع التواریخ نام اشخاص را از قوم فقرات که از قبایل ترک است بنام های بایو دای , دای نویان و تودای خاتون ضبط کرده است.بایودای به همان هر با تان بدیشان تعلق داشته و در اصل تودای خاتون میباشد . در زبان فارسی باستان کلمه دهیو بمعنی اقلیم- سرزمین و ولایت بکار رفته است. بدین ترتیب کلمات دای زنگی بمعنی سرزمین زنگی بای , دای کندی سر زمین کندی بای- دای میر داد سرزمین میر داد بای , دای دیغو سر زمین دهقان بای همه از همان کلمه دهیو اخذ شدهاند که از زمان بسیارقدیم باستان تا کنون بر جا مانده است. کلمات بیو- بایو بیگ و دای بصورت بسیط و مرکب در اسمای مختلف و جود دارند.دای درزبان بسیط و مرکب لهجه هزاره گی بمعنی ذیل تاکنون مستعمل بوده است. دای بمعنی , کوه و خاره بزرگ ,علف کاه وهیزم که بشکل ذخیره ی بزرگ روی هم انباشته باشد وهم چنان دای بمعنی تجمع خرمن و انبار شدن است . که در میان اقوام پشتون , قبیله , طایفه , خیل , زی , دسته و شاخه یاد میشود بنا برین جامعه هزاره به قبایل , طوایف و شاخههای ذیل قومی دای های بزرگ ذیل یاد میگردند. ۱- دای ختای , در مرکز ارزگان ۲—دای میر کشه- در جاغوری — ۳ – دای فولاد- در شمال ارزگان – ۴- دای کندی – در جنوب غرب دای زنگی و ایماق – ۵- دای زنگی – در جنوب غرب کوه بابا- ۶- دای دهقان – در حصه شرقی بهسود -۷-دای چوپان ,در جنوب شرق دای کندی- ۸- دای قوزی – در شمال بامیان وشیبر- ۹- دای میرک – در ولسوالی شیخ علی- ۱۰- دای کلان – درمرکز ولسوالی شیخ علی – ۱۱- دای میرداد – در شرق دای زنگی – ۱۲- دای مر دگان- در ولسوالی های بهسود لایت وردک و ولسوالی قره باغ ولایت غزنی موجود میباشند. اول:- قبیله دای زنگی که شاخههای قومی آن قرار ذیل بوده و در ولسوالی های پنجاب , یکاولنگ و ورس ولایت بامیان و ولسوالی لعل و سر جنگل ولایت غوربود وباش دارند.
– ولسوالی یکاولنگ:- شاخه ی قومی قوم آبه – شاخه ی قومی میر بچه – شاخه ی قومی خوردک زائی – شاخه ی قومی انده ورستم – شاخه ی قومی لا کو —شاخه ی قومی تکانه – شاخه ی قومی صالح . – ولسوالی لعل و سر جنگل:-شاخه ی قومی قره قول دغی – شاخه ی قومی نوروز بیگ – شاخه ی قومی حیدر بیگ – شاخه ی قومی اسدالله بیگ – شاخه ی قومی میر رجب – شاخه ی قومی ایس میل – شاخه ی قومی بوبک – شاخه ی قومی شه دگ – شاخه ی قومی که ره –شاخه ی قومی بابه جی. دوم :- قبیله دایکندی در ولایت جدید دایکندی شاخههای قومی آن قرار ذیل بوده که در ولسوالی های شهرستان , خدیر,سنگ تخت, خوردگ تخته , گیزاب , اشتر لی, نیلی؛ میرآمور، بندر، کیتی، کجران، بود و باش دارند :-. شاخه ی قومی خدیر – شاخه ی قومی خودی – شاخه ی قومی دوده – شاخه ی قومی حیدر بیگ – شاخه ی قومی دولت بیگ – شاخه ی قومی احمد بیگ – شاخه ی قومی فیرستان- شاخه ی قومی میر هزار – شاخه ی قومی ساربان- شاخه ی قومی نیکه-شاخه ی قومی پیکر – شاخه ی قومی قدم علی – شاخه ی قومی چاوش – شاخه ی قومی عبدی- شاخه ی قومی وسمه – شاخه ی قومی بای بوغه وپای بو غه – شاخه ی قومی پیر علی– شاخه ی قومی عینک – شاخه ی قومی سونه – شاخه ی قومی مامه که- شاخه ی قومی تر موش – شاخه ی قومی مادی – شاخه ی قومی خوشک – شاخه ی قومی پاینده. سوم:- قبیله دای میرکشه که شاخههای قومی آن قرار ذیل بوده که درولسوالی های جاغوری ,ناهور,قره باغ , جغتووخواجه عمری ولایت غزنی سکونت دارند.
چهارم :- قبیله دای فولاد که شاخههای قومی آن قرار ذیل بوده که در ولسوالی های مالستان و اجرستان ولایت غزنی و ولسوالی کجران ولایت ارزگان سکونت دارند.
– ولسوالی اجرستان:- شاخه ی قومی باسی – شاخه ی قومی دایه – شاخه ی قومی دای بکره – شاخه ی قومی بریکی – شاخه ی قومی داله. پنجم :- قبیله دای کلان که شاخههای قومی آن قرار ذیل بوده که درولسوالی های سرخپارسا , شیخ علی وولسوالی غوربند ولایت پروان وولسوالی های دوشی و تاله و برفک ولایت بغلان .و ولسوالی حصه دوم پنجشیر و لایت پنجشیر بود و باش دارند.
ولسوالی حصه دوم پنجشیر:-شاخه ی قومی بابا علی– شاخه ی قومی مهر علی – شاخه ی قومی سنگی خان – شاخه ی قومی گلاب– شاخه ی قومی دوست علی.
ششم :- دای دهقان که شاخههای قومی آن قرار ذیل بوده که در ولسوالی های حصه اول و دوم بهسود ولایت وردک و ولسوالی نا ور ولایت غزنی سکونت دارند.
هفتم :- قبیله دای میر داد که شاخههای قومی آن قرار ذیل بوده که درولسوالی دای میردادولایت وردک وولسوالی قره باغ ولایت غزنی زیست دارند.
هشتم :- قبیله دای قوزی که شاخههای قومی آن قرار ذیل بوده که در ولسوالی شبر , مرکز ولایت بامیان ولسوالی های کهمرد و سیغان سکونت دارند.
نهم:- قبیله دای میرک یکی از شاخههای قومی کوچک است که در ولسوالی های مرکز بهسود وحصه اول بهسودولایت وردک وولسوالی دهن غوری ولایت بغلان سکونت دارند. دهم :- قبیله دای چوپان که یکی از شاخههای قومی میباشد که در ولسوالیهای شهرستان و خدیر ولایت دایکندی و ولسوالی اجرستان ولایت غزنی و ولسوالیهای خاص ارزگان و گیزاب ولایت ارزگان و ولسوالی دایچوپان ولایت زابل بود و باش مینمایند.
– ولسوالی گیزاب :– شاخه ی قومی میانه تاغ – شاخه ی قومی بری – شاخه ی قومی زین – شاخه ی قومی خلج. یازدهم :- قبیله دای خطای که شا خه های قومی آن بصورت پراگنده در ولسوالی های خاص ارزگان و گیزاب ولایت ارزگان و ولسوالی کجران ولایت دایکندی زندگی دارند که به مرور زمان در داخل دیگرشاخههای قومی جدا گانه ادغام یافته است. دوازدهم:- قبیله دای مردگان که در ولسوالی مرکز بهسود ولایت وردک و ولسوالی قره باغ ولایت غزنی و ولسوالی دهن غوری ولایت بغلان زیست دارند. که به مرور زمان قبیله مذکور در میان شاخههای قومی دیگرادغام یافته که فعلاً کدام شاخه قومی جدا گانه از خود ندارد. قسمتی از شاخههای قومی قبایل دوازده گانه مردم مناطق هزاره نشین افغانستان که در زمان امیرعبدالرحمن از مناطق اصلی بود وباش شان به کوچ اجباری وادار و فراری شده که در مناطق شمال , شمالشرق و شمال غرب کشور مسکن گزین گردیدند. که ذیلا از محلات مسکونی شان در مناطق بالا نام گرفته میشوند. ولسوالی های خان آباد و علی آباد ولایت قندوز –ولسوالی خنجان ولایت بغلان – ولسوالی حصه دوم ولایت پنجشیر – ولسوالی های تولک – تیوره و پسابند ولایت غور—ولسوالی های بلخ – چمتال ونهر شاهی ولایت بلخ ولسوالی دره صوف ولایت سمنگان و مرکز ولایت بادغیس- ولسوالی های شو لگره و چهار کنت ولایت بلخ-ولسوالیهای بلخاب- سنگ چارک و مرکز ولایت سر پل – ولسوالی روی دو آب و پشت بند مرکز ولایت سمنگانولسوالی پلخمری ولایت بغلان.- ولسوالی های کشم ودر واز ولایت بدخشان – ولسوالی خوشی ولایت لوگر.مراکز ولایات کابل – هرات – مزار شریف- قندوز-قندهار- هلمند- پلخمری و تالقانو در دیګر , ساحات مختلف افغانستانو زیست مینمایند. نوت:- قبایل دوازده گانه شاخههای قومی مردم هزاره در مراکز ولایات ,شهر های بزرگ وولسوالی های کشورنیز با فیصدی های متفاوت و مختلف زندگی میکنند.البته اتنوګرافی هزاره ها بیست سال قبل در سال ۱۳۶۵ شمسی که بشکل رساله ی جداګانه توسط صاحب قلم نوشته و از طریق وزارت اقوام وقبایل وقت به تیراژ سه هزار جلد چاپ و نشرشده بود که در نوشته ی کنونی ازبرخی قسمتهای مهم آن رساله با اصلاحات تکمیلی استفاده شده است که خوانندګان محترم میتوانند درین مقاله آنرا موردمطالعه قراردهند. دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ :: ۴:۳۶ ب.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
هزاره ها؛ اهمیت و جایگاه، تبار، جغرافیای بومی، ساختار اجتماعی و… ۴
ساختار اجتماعی جامعه هزارهها پیش از تسلط عبدالرحمن حاکم کابل بر هزارستان، ساختار فئودالی داشت. افراد زمیندار و قدرتمند به نام ارباب، بیگ، خان، میر یا ملک خوانده میشد ملاها و سیدها نیز در جایگاه دوم داشتند. اقتصاد هزارهها بر تولید کشاورزی و دامپروی بنا بود و یکی از منابع عمده تأمین گوشت مناطق مجاور بشمار میرفت. تهاجم نیروهای عبدالرحمن به هزارستان، باعث فروپاشی ساختار زندگی در آنجا شد. سرزمینهای هزارهها، پیوسته مورد حمله و اشغال کوچیهای پشتون قرار گرفت. این سیاست، باعث کوچک شدن هزارهجات و نیز مهاجرت هزارهها به مناطق و شهرهای دیگر شد که تولید کشاورزی را بین هزارهها و در کل کشور پایین آورد. گروههای بزرگی از آنان، به مناطق همجوار و کشورهای همسایه پناه بردند. در آخرین دهه سلطنت در افغانستان (۱۳۴۰ش/۱۹۶۰م) طبقات مختلف جامعه هزارهها شامل تاجران شهری، کارگر شهری، زارعان طبقه متوسط، دهقانان کم زمین و دهقانان بیزمین بود. مذهب هزارهها اکثر هزارهها شیعه هستند و اقلیتی از آنان در گروه پیروان اسماعیلیه یا اهلسنت (حنفیه) جای دارند. در زمان ظهور اسلام، قبایل هزاره پیرو آیین بودا و تحت حکومت کوشانیها بود. تا سال ۱۲۰ق، فرماندهان اُموی در خراسان چندین بار به مناطق کوهستانی غور حمله کردند. اما نتوانستند بر آن مسلط شوند و به عمق آن نفوذ کنند. دربارهٔ زمان و چگونگی رواج تشیع بین هزارهها سه نظریه وجود دارد. منهاج الدین جوزجانی (قرن ۷ق)، تاریخنگار و نویسنده کتاب طبقات ناصری، نوشته که شَنسَب، اولین امیر غوریان در زمان ولایت جعدة بن هبیره، خواهرزاده امام علی(ع) بر خراسان، توسط وی نامهای از امام دریافت کرده و بخاطر لحن نامه، ولایت ابنهبیره را پذیرفته و او و اطرافیانش دوستدار علی ابن ابیطالب شدند. همچنین در قرن دوم و سوم قمری، جوزجان و طالقان (شمال منطقه هزارهجات) محل قیام علویان: یحیی بن زید و محمد بن قاسم بود. تیمور خانف، نویسنده «تاریخ ملی هزارهها» معتقد است هزارهها در زمان غازان خان (۶۹۴–۷۰۳ق)، امیر شیعه ایلخانی، تشیع را انتخاب کردند. او اعزام مبلیغین علوی را توسط غازان خان به هرات و غرجستان، از عوامل اصلی گسترش تشیع بین هزارهها دانستهاست. برخی از مستشرقین، ارتباط هزارهها را با شاه عباس صفوی زمانی که در هرات اقامت داشته، دلیل مؤثر در شیعه شدن آنها در زمان این شاه دانستهاند. هزارههای اسماعیلی گروههای بزرگ هزارههای پیرو اسماعیلیه در ولایات کابل، پروان، بغلان و بامیان حضور دارند و در ولایات میدان، سمنگان و زابل بصورت دستههای کوچک زندگی میکنند. این هزارهها نیز در حملات دهه ۱۲۷۰ش مورد خشونت و کشتار قرار گرفتند. هزارههای اهلسنت هزارههای اهلسنت در ولایات بادغیس، پنجشیر، بامیان، غور، بغلان و کُندُز ساکن هستند. تاریخ سقوط ساسانیان، سبب شد سپاه مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس در سالهای ۲۸تا۳۳ق (۶۶۲–۶۴۲م)، همزمان با خلافت عمر و عثمان به خراسان بزرگ (نیمه غربی افغانستان فعلی) رسیده و با حاکمان مرو، هرات و بلخ در برابر گرفتن جزیه به صلح رسیدند. تا حمله مغولها، حاکمانی از طرف بنیعباس، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان بر قبایل و نواحی هزارهها تسلط داشتند. مقر اولیه حکومت غوریان، منطقه غور، از نامهای قدیمی هزارستان بود. پس از مغولان حمله مغولان باعث آشفتگی ساختار زندگی هزارهها شد. این وضعیت در زمان تیموریان ادامه داشت.ظهیرالدین بابر(۹۳۷–۸۸۸ق)، مؤسس سلسله گورکانیان هند، با تصرف کابل، به هزارهجات نیز حمله کرد. شاه عباس صفوی (حکومت:۱۰۳۸–۹۹۶ق) با تصرف هرات، از هزارههای شیعه حمایت کرد. نادر افشار (حکومت:۱۱۶۰–۱۱۴۸ق)، در هنگام رفتن به قصد فتح هند، در قندهار، چند هزار سوار از هزارهها را به خدمت گرفت. از تشکیل حکومت احمدخان ابدالی (حکومت:۱۱۸۶–۱۱۶۰ق) در قندهار تا امارت عبدالرحمن در کابل (حکومت:۱۳۱۹–۱۲۹۸ق)، هزارهها در یک خودمختاری نسبی بسر میبردند و مناطقی از آنان، به حاکمان کابل، مالیات میدادند. در ۱۲۴۸ق، امیر دوستمحمدخان، حاکم کابل، میر یزدانبخش را که مشهورترین میر هزاره و خودمختار بود، بهدار آویخت. برچسبها
پیوندهای روزانه پيوندها
لینک های مفید پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترین |
||
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است |طراحی : پیچک
|