|
دره صوف سر زمین آزادگان دره صوف در گذر تاریخ- سیرعلمی،هنری،اقتصادی ،سیاسی چهره های اکادمیک... درباره وبلاگ ![]() وبلاگ « دره صوف سر زمین آزادگان» با نگاه جدید به مسائل علمی، فرهنگی؛ دینی ، اجتماعی وسیاسی؛ دره صوف افغانستان و بارعایت اصل احترام متقابل افکار ، عقاید واندیشه دیگران ، تمایل دارد درعرصه های فوق اطلاع رسانی و اظهار نظرنماید و لذا در حوزه نظر و اندیشه ای از اظهار نظر کلیه اندیشمندان و متفکران استقبال می کند. به امیدی روزی که آزادی واقعی،درسر زمین استبداد زده افغانستان تحقق پیدا کند. *** naeeb.tawassuli@gmail.com *** پامیــربـه حیــرت آمـد ازپـــایــــــــــــــداری، بـــابـــا آفــــــــــرین گــفت: نبــرد تــن به تن دره صــوف جرمت چه بود که قلبت بخون تپان نمودند؟ زچیست زدنـد به آتـــش اهـل فـتن دره صوف؟ درکشـــــــــــــور خــــــــود آخــرما بودیــم مـــهاجـــــــر جاــن و روان به زنجــــــیر،زنجــیرشکن دره صوف دارد به دل هـــــــــــــزاران، داســــــــتان غمگـساران ازکــــــــین اهــل عـــدوان، کوه ودمن دره صــوف بادا بــلــند نـامـت پــایـــــــــــــــــــــنده بــاد قــامــــــت آزاد یسـت پــــــــیامــت، بــرهـم وطــن دره صـوف رفتند به خــــــــــــواب طفلان، درسنگرت جوانان بیـــــــــــــــداربـود هـزاران، ویـس قــرن، دره صـوف ســـــــــــــــــازش نمی پـذیـریم، آزاده ودلـــــیـریـــــم نــــــــــــــــبرد، تـاداریـم خــون دربـــدن دره صــوف بس است دیگـــــــــــــراسارت، قبول رنج وذلّـــت رویم ســوی شــــهادت، خونـین کفن دره صـوف شــــــــــــادابی دربهاران، خوش آبی درزمســتان بردشت وکوه، غزالان، اشک ختن دره صوف . آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
لینک های مفید جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ :: ۸:۴۹ ق.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
قیام مردم دره صوف در سال 1357
روز 7 ثور روزی سیاهی است که در تاریخ افغانستان هیچگاه فراموش نخواهد شد .روزی که برای اولین باریک مشت مزدور کمونیست زمام امور را در افغانستان بدست گرفتند و عده ای فاسد ومنحرف به عنعنات اسلامی مردم مسلمان افغانستان توهین نمودند و اعتقادات اسلامی سرزمینی که 99% آن مسلمان است را به مسخره گرفتند و عده ای کمونیست سخت اشتباه کردند و تصور نمودند که می توانند در افغانستان پلان کمونیستی خویش را پیاده نمایند . اما زهی خیال باطل ... حتی زمامداران کرملین بعد ازگذشت 8 سال تجاوزش در افغانستان به اشتباه خویش پی بردند که چه اشتباه بزرگی نموده اند . بگذریم از جوجه کمونیسستهای نادان و بی تجربه که بعد از روی کار آمدن در سال 57 و با سپری شدن چند ماه می بینیم که مردم مسلمان افغانستان از دست ظلمها و تعدیهای این نظام پلید به تنگ آمده قیام می کند . اول جوزای سال 1357 در تاریخ قیامهای مردم افغانستان خواهد ماند که زمامداران کابل خودشان بدست خود مردم را وادار به قیام نمود زیرا هنگامه که رژیم نور محمد ترکی روی کار آمد مردم بیگناه را بی موجب قتل عام نمود . مردم را به زندان انداخت . ملا ها را تعقیب نمود اربابها و قریه دار هارا دستگیر نمود . زیرا از این طبقه سخت هراس داشت که مبادا علیه دولت قیام نمایند و رژیم دست نشانده روس در افغانستان تلاش داشت که دست آوردهای نوینی را به جامعه سنتی افغانستان ارمغان آورد از جمله کورس سواد آموزی . صندوق کوپراتیفی . الغای مهر ازدواج . عسکر گیری اجباری و... صدها نقشه و طرحی که در دست داشت اما هیچ کدامش را نتوانست در جامعه سنتی و مذهبی افغانستان پیاده کند و برای مردم افغانستان همین قدر کافی بود که درک نموده بودند دولت نور محمد ترکی مزدور روس و کمونیست است چه رسد به اینکه گورش را بدست خود کند و موجبات انقلاب سرتاسری را در افغانستان به دنبال آورد و شکست خلقیهای مزدور در این بود که از جامعه سنتی افغانستان شناخت درست نداشتند ونمی فهمیدند که مردم افغانسستان آماده پذیرش نظام کمونیستی را ندارند و لذا شکست خوردند . کمونیستها با شعاردین افیون جامعه در اول قدم مذهب را نشانه گرفتند و اولین تیرشان به سوی ملا و روحانیت بود و مسجد وملای دینی را مورد هدف قرار داد که برای جامعه افغانی غیر قابل قبول بود . مردمی که هزاران سال اصول اسلامی را از زبان ملا شنیده اند حال چطور باور نمایند که دین تریاک جامعه است و اشتباه حزب دموکراتیک خلق در این نهفته بود که با اعتقادات مردم مواجه شد و به دین مردم توهین نمود که برای مردم توجیه پذیر نبود . ملا هارا به حبس کشاند . آخندهای معتبر را در کابل بندی نمود مانند سید سرور واعظ . سید مصباح . و... به دنبال آن زندانی نمودن ملا ها خشم مردم به اوج خود رسید و مردم درصدد بر آمدند که علیه این نظام قیام نمایند . قیام مردم دره صو ف : از جمله قیامهای درخشان و تاریخی و پیشتاز در کشور اسلامی افغانستان علیه رژیم تره کی در قهر زمستان بود . مردمی که خروشیدند و دولت کمونیست و مزدورهایشان را تکان داد قیام مردم پر شور دره صوف در ولایت سمنگان بود و بعد از درک ماهیت نظام کمونیستی مانع رفتن اطفالشان به مکتب شدند و دولت خلقیها تصمیم گرفته بود که با اجیر نمودن تعدادی از افراد عده ای از ملاها و اربابهای دره صوف را دستگیر نمایند آنها ملا ها را اخوان الشیاطن می گفتند. دلیل دستگیری ملا عبارت بود از این که ملا ها مال مردم را غصب نموده و خورده است تا مردم را غافل نمایند که علت اصلی قیام مردم روحانیت خواهد بود . در خطه قهرمان پرور دره صوف برای اولین بار در ماه سنبله 1357 عده ای زیادی از ملا ها . ارباب ها و خوانین دره صوف را دولت دستگیر نموده به سمنگان فرستادند که افراد دستگیر شده عبارت بودند از : 1- آخند عبدالحسین مدرس مدرسه علمیه قریه حسنی برج . 2- شیخ محمد کاظم جعفری . 3- احمد علی احمدی مدرس مدرسه سرولنگ دره صوف . 4- معلم قرین از مرکز دره صوف 5- معلم سراج برادر کلان معلم قرین 6- ارباب طالب قریه دار از نو آمد دره صوف و از خوانین بزرگ دره صوف 7- ارباب بختیاری قریه دار 8- حاج باز محمد سناتور < و عده ای دیگر که در جمله 18 نفر بودند . و تعدادی دیگر ازمردم را در ماه دلو به سمنگان بردند و مدت 40 الی 50 روز بندی نمودند . که از جمله استاد جعفری و طالب حسین را زیاد شکنجه نموده بودند . تا از نقشه این دو نفر علیه دولت با خبر شود اما از این دو نفر هیچ چیزی را نتوانستند بدست آورند لذا این افراد را آزاد نمودند . که بعد از آزادی طالب حسین قریه دار از منطقه فراری می شود و به گفته عده ای در کابل و یا پاکستان می رود . مردم دره صوف بعد از روی کار آمدن دولت تره کی به جان آمده بودند . دولت سرباز گیری را شروع نموده بود . مانع تردد مردم از این قریه به آن قریه میشد و از کارهای دولت و مزدورانشان به جان آمده بودند لذا حیران ماند بودند که چه کار نمایند ؟ اجیرو جاسوسهای دولت مردم را زیاد آزار و اذیت می کردند . مزدوران دولت عبارت بودند از : 1- سید قو مندان . 2- سید رضا 3- سید مراب 4- سید حاجی طالب توه تاش 5- سید میرک کته نو 6- حیدر بچه سید مراب که قومندان شده بود . 7- علاقه دار جوره که بعدآ از کار خود پشیمان شده بود . بعد از آزادی شیخ کاظم جعفری و دیگر افراد مردم به این باور بودند که این افراد بیکار نخواهند نشست و طرح قیام را خواهند ریخت و مردم علیه دولت قیام خواهند نمود . انقلاب از آنجا شروع شد مردم قریه نو آمد دره صوف بین خود جنجالی داشتند و مآمور مالیه به قریه مقصود رفته بود و مدیر معارف ولسوالی به قریه چهارده رفته بود خبر دروغی ازقریه نو آمد به چهارده رفته بود که مردم نو آمد سر درس کورس سواد آموزی سر معلم مرکز را کتک زده اند و مردم چهارده به تآسی ازمردم نو آمد مدیر معارف را لت و کوب نمودند و این خبر به شدت در ولسوالی دره صوف پیچید و مردم دره صوف در مرحله حساس کشاند که بعد از آن اولین جرقه قیام مسلحانه در روز دو شنبه 2 حوت 1357 به دنبال آمدن قوه دولت به معدن ذغال سنگ توسط مردم قریه تور شروع شد و قوه دولت 4 حوت دست به جمع آوری مردم دایمیرداد زد ازجمله: 1- حاجی محمد پهلوان از چهارده 2- استا ناظر از چهارده 3- شیخ باقر از چهارده 4- بختیاری قریه دار از دهن کاردو 5- سید میر حسین از دور مرکز 6- حاجی ابراهیم از دهی 7- محبوب از برادرهای اسماعلیه صد مرده 8- میرزا ناصر از دور مرکز 9- سید گلگ سید جواد . 10- ملا برات از دهی 11- شیخ اکبر نهضت از چهارده 12- سید قار ازسید های دهی 13- سید غفور از سید های دهی 14- . دستگیر نمودند و در مسیر راه سمنگان آنها را به چاه انداختند که از جمله چند نفر از چاه زنده بیرون شدند . 1- شیخ باقر 2- بختیاری قریه دار 3- سید میر حسیین 4- گلگ سید جواد 5- سید قار از سید های بازار دهی 6- سید غفور از سید های دهی . مرحله دوم دستگیری مردم دره صوف : در 20 ماه حوت سال 1357 صورت گرفت که افرادذیل توسط دولت دستگیر شد : 1- حبیب حاج رجب علی بیک 2- میرزا قربان علی رجب علی بیک 3- میرزا حسین علی قربان علی خان 4- احمد علی غلام نبی بیک فرقه مشر 5- قاسم نور احمد بیک 6- حسن علی حیدر بییک مردم قریه تور در این درگیری مدیر معدن وولسوال محمد رحیم حیران را کشتند و شاهد عینی قضیه را چنین نقل می نمایند : نمی دانم چندم ماه دلو بود که من در مزارشریف بودم و ولسوال محمد رحیم حیران با دو حاضر باش خود در مزار شریف بود . قاسم وکیل از عسکری گریخته بود از ایبک آمده بود مزار شریف و در مزار شریف در هتل جیحون باهم روبه رو شدیم و تقدیرآ همراه ولسوال از مزار شریف به دره صوف رفتیم ماه دلو به آخر رسیده بود . ماه حوت شروع شده بود. مدرسه سر ولنگ رفتم آقای احمدی و آقای جعفری علیه دولت حرفهای می زدند اما می ترسیدند و کسانی را که اطمینان نداشت با آنها حرف نمی زد . آقای جوادی سخنرانیهای داغی علیه دولت می نمود و مردم سر ولنگ باهم جمع شده بودند و فیصله نموده بودند که برویم مرکز دره صوف را تصرف نماییم . مردم سرولنگ هر شب در تاقچی خانه جمع می شدند و قصد حمله بالای ولسوالی را داشتند . از جمله کسانی که زیاد پافشاری می نمودکه باید بالای ولسوالی حمله شود قاسم وکیل بود . قاسم وکیل مردم را زیاد تشویق به حمله بالای ولسوالی می نمود اما سید جواد برادر سید حیدر نجفی که نماینده حزب اسلامی بود مردم را از انقلاب حذر می داشت و می گفت برادر ها انقلاب دربه دری دارد . انقلاب سخت است . صبر کنید فعلآ زمستان است تا بهار شود . دراین زمستان زن و بچه های مردم تلف نشود . قاسم نور احمد به نو آمد نفر فرستاده بودند تا مردم را از طرح تصرف مرکز دره صوف با خبر نمایند اما در نو آمد حسن علی حیدر بیک و حاجی علی محمد وکیل مردم را مانع شدند و مردم سنی را نیز خبر نموده بودند اما همین دو نفر آ نها را مانع شدند . قاسم وکیل که دید هیچ نقشه هایش عملی نشد و دو راه در پیش دارد و از دو راه می ترسید : 1- از عسکری گریخته بود اگر بر می گشت کشته می شد. 2- در دره صوف هم تردد نمی توانست چون مآموران دولت دنبالشان بودند وبه خاطری که بچه کاکای طالب قریه دار بود دولت هم از اواحساس خطر می کرد. و پافشاریهایش جامه ای عمل نپوشید و حتی ملا برات حمیدی هم حرفهای سید جواد را پذیرفته بود که فعلآ زمستان است و باید صبر نمود تا هوا گرم شود . قاسم وکیل دید که روزگار برایش در مرکز سخت شده و مردم مرکز و سر ولنگ وملاها حرفهایش را قبول نمی کند به معدن تور می رود و به مردم تور می گوید که : شما مردم نشسته اید و طالب قریه دار از کابل آمده مرکز دره صوف را تصرف نموده است . در همینجا بود که مردم تور بالای معدن حمله می نمایند و مدیر معدن را همرای ولسوال محمد رحیم حیران را می کشد و قاسم وکیل از این قضیه با لباس بدل شاروالی همرای سید حسین از سید های گلگگ به مرکز دره صوف رفته و از آنجا به قندهار مهاجر شد و در آنجا به صورت ناشناس روز گار خود را می گذراند اما گذمه دولت همیشه در قریه نوآمد می آمد و هراس داشت که مبادا طالب قریه دار در منطقه نباشد به دنبال کشته شدن ولسوال و مدیر معدن قوای زیادی به ولسوالی دره صوف و معدن ذغال سرازیر شد . قیام مردم تور : بعد از کودتای 7ثور در سرتاسر افغانستان حکومت کمونیستی تآثیرات خود را داشت از جمله در دره صوف به خصوص در معدن ذغال سنگ دره صوف که انجینرهای معدن کارگران ر ا وادار به شعار وهورا گفتن دعوت می نمودند که این کارازلحاظ عرفی کارگری خلاف مقررات قانون کار می باشد که باید تغییراتی که دریک نظام پیدا می شود اول بالای کارگر بیچاره تطبیق نمود . این یک کار بسیار غلط و دور از عرف و عادت انسانی می باشد . این قانون سرچپه را خلقیها در معدن دره صوف عملی نمودند که نتایج بس خرابی را به دنبال داشت که مردم بیچاره دره صوف دست به قیام زدند . قضیه را یکی از کارگران معدن به نام محمد نبی چنین تعریف نمود : شخصی به نام انجینر عزیز 3 روز پی هم کارگران معدن را لین می نمود و آنها را وادار به شعا رهورا گفتن می نمود . من دنبال خرید گندم شیخه می رفتم که شخصی به نام اسحاق ولد غلام حیدر از راه من آمد و گفت تول گلگ مرکز دره صوف را تصرف نموده و شما بی غم نشسته اید من وقتی این خبر را شنیدم برگشتم خانه و قضیه را به پدرم نقل نمودم . پدرم مرا به حسنی فرستاد که آیا این قضیه راست است یا نه ؟ من به حسنی رفتم که قضیه به کلی دروغ است در راه به مآمور حسن سر خوردم او یکی از کارمندان معدن بود . گفت کجا می روی گفتم حسنی او به من گفت در برگشت از این را نیا که تورا می گیرد در برگشت من از نزدیک خانه حسن بیک گذشتم تا مآمورین دولت مرا دستگیر ننماید . لذا به پدرم گفتم که این قضیه دروغ است اما پدرم یک گاو کشته بود و مردم زیادی جمع شده بودند و به من گفت که این حرف را به کس نگو که مردم پراکنده می شود . بعد از برگشت من مردم به سرکردگی حاجی قربان علی . محمد حسین تحویلدار . رسول میر گن . محمد نبی و تعدادی دیگر از قوما آمدیم بلاک 2 معدن در بلاک 2 سه انجینر را کشتیم . در حدود صد نفر بودیم که بالای معدن حمله نمودیم همه اسب سوار بودند . از سلاح بابت فقط یک تفنگ موشکوش و دودانه چره ای داشتیم بقیه همه سلاح سرد همانند تورزین و چوب داشتند بعد از کشتن سه انجینر به بلاک اول آمدیم . در بلاک اول ملا محمد مدیر معدن را با تور زین زد کشت . انجینر عزیز . مآمور حسن اوغان . قومندان خلم . قومندان ولایت را شخصی به نام محب کشت . ملا محمد با تورزین به گردن قومندان خلم زد اورا کشت مدیر معدن فرار نمود که بعد از دستگیری توسط سنگ و چوب کشته شد . انجینر عزیز را درون کلوپ با سنگ و چوپ کشتیم . در حدود 13 الی چهارده نفر در معدن بودند که همه را کشتیم . بعد از تصرف معدن از قوای دولت تفنگچه گرفتیم و تعدادی سلاح به دست ما آمد . مردم مسلح شدند . ولسوال به چهارده دایمیرداد رفته بود به ما خبر رسید که ولسوال در راه است که دهن تور می آید ما سه نفر محمد نبی . رسول میرگن . و عبدل رفتیم راه ولسوا ل را گرفتیم ولسوال به طرف کوه اوچک فرار نموده بود که ولسوال را در کوه دستگیر نمودیم در کوه اورا کشتیم . ما مردم تورعلیه دولت قیام نمودیم و به کوه بالا شدیم و در( غار سر غوچی )4 ماه در بین غار زندگی داشتیم شب ها می آمدیم برای اولاد ها و زن و بچه هاآرد و روغن می بردیم . مدت 4 ماه علیه دولت سنگر داشتیم . فردای آن روز طیاره دولت آمد اعلامیه پخش نمود و مردم را به آرامش دعوت نمود که به تعقیب آن قوای دولت آمد و دهن تور خانه های مارا در مرک به آتش کشاند سه حولی را به آتش کشاند . بعد از آمدن قوای دولتی در معدن تور باردیگر ما بالای دولت حمله نمودیم 3 روز پی هم جنگ نمودیم مردم شیخه به کمک ما آمده بودند صد نفر را کشتیم و معدن را تصرف نمودیم و تعدادی زیادی سلاح بدست ما آمد از جمله 2 پایه ماشین دار برنو ده میل سلاح بالازن بدست ما آمد . در این جنگ در حدود صد نفر از قوای دولتی کشته شدند . دولت باردیگر قوای عظیمی را برای تصرف معدن تور فرستاد که این قوا ی مسلح بعد از وارد شدن به قریه حسنی تمام موی سفید های حسنی را دستگیر نمودند و دست بسته به تور بردند و فردای آن روز در تاریخ ۱۶ حوت تمام موی سفید ها و کارگران معدن را شهید نمودند و به تعقیب آن مردم دایمیرداد را جمع نموده آورد ند در دهن کاردو به شهادت رساندند . مردم قریه تور بعد از کشتن ولسوال و مدیر معدن از 5 حوت سال 1357 الی 7 ثور 1358 در کوه فراری بودند و در یک غار زندگی می کردند و مردانشان درسنگر بودند مدت دو الی سه ماه مقاومت کردند و از سنگر پایان نشدند مردم تور در هیچ نقطه دره صوف خود را تورگی معرفی نمی توانست و لذا در هرجا می رفتند خودرا از دیگر جاها معرفی می کردند . دولت دستور داده بود که مردم تور را در هرجا گیر نمودید دستگیر نمایید . در قیام مردمی که مردم تور انجام دادند جناب آقای ناطقی ومحمد حسین تحویلدار و حاجی قربان زیاد نقش داشتند و محرک اصلی مردم این قیام همین سه نفر بودند . مقاومت شهید خلیفه محمد نبی مبارز در دره حسنی : به دنبال کشته شدن ولسوال و مدیر معدن دره صوف قوای نظامی دولت عازم ولسوالی دره صوف شدند . شهید محمد نبی مبارز در بین تنگی حسنی راه قوای دولتی را کمین می گیرد . شهید محمد نبی همرای سید علی حسین راه قوای دولتی را کمین می نماید . شهید محمد نبی مبارز سید علی حسین را دنبال مرمی روان می کند و خودش با 12 مرمی با تفنگ 5 تیره بالازن جلو قوای دولتی را می گیرد. درگیری شروع می شود . شهید محمد نبی با۱۲ مرمی مقاومت می کند هنگامی که سید علی حسین می رسد و فشار قوای دولتی را می بیند به طرف کوه حسنی فرار می کند و خلیفه محمد نبی بعد از تمام شدن مرمی اش اسلحه اش را به سنگ می کوبد تا سالم به دست قوای دولتی نیافتد و خودش مردانه به استقبال مرگ می رود و جام شهادت می نوشد. قوای دولتی بعد از آن به معدن می روند و اطلاعیه پخش می نماید که مردم از کوه ها پایان شوند و دولت به کسی کار ندارد مردم فریب قوای دولتی را می خورند و به خانه هایشان بر می گردد اما دولت مزدور بعد از آن به تعداد 80 نفررا جمع می نمایند و در دهن کاردو تیر باران می نماید و خانه حاج باز محمد سناتور را چورو چپاول می نماید و بعد از این قضیه هئیت دولت به سرکردگی شخصی به نام حسین ضامن در 8 یا 9 حوت از بند تورپغلی به قریه نو آمد آمد و یک عده افراد دولت اطراف خانه حاجی رجب علی بیک را گرفتند و گل قریه دار فرار نمود اما بچه گل قریه دار را دستگیر نمود و همراه خود بردند تا دکان صابر و تا شب زندانی نمودند و بعد آزاد نمودند همچنان قاسم وکیل . حاجی علی محمد وکیل . حسن علی حیدر بیک را نیز دستگیر نموده بودند اما شب حاجی علی محمد وکیل را آزاد نمودند تا برود و مردم را به آرامش دعوت نماید و حسن علی حیدر بیک و قاسم را رها نکردند . قوای دولتی بعد ازدستگیری حسن علی حیدر بیک و قاسم و حاجی علی حسین دیگر قوای دولتی نیامد و گزمه دولت هم در سمت نو آمد نیامد . بعد ازگذشت یک مدت زمان از طرف دولت برای عده ای جلب آمد از جمله برای : 1- حاجی داود 2- حاجی محمد رحیم 3- سید حافظ 4- فیض محمد 5- استا بازک 6- مقصود بای 7- ملا حیدر 8- غلام نبی کربلایی 9- سید حاجی تیمور 10- محمد علی زوار 11- ملا امیر 12- .. دولت این افراد را می خواست بکشد اما همزمان ولسوال کشته شده بود وولسوال دیگر آمده بود که نیز هم تبدیل شد و به جایش شخصی به نام عبدالحی رمزی ولسوال دره صوف شد که آخرین ولسوال دره صوف بود . ولسوال جدید تمام مردمی که در حبس بود را رها کردند و به افراد دولت گفته بود که شما به دسته مردم را یاغی نموده اید که در آخر همین ولسوال فرار نمود . ولسوال جدید با مردم رویه خوبی را در پیش گرفت مردم را از حبس آزاد نمود بعد از آزادی این افراد مردم قریه نو آمد در خانه حاجی محمد رحیم دو شب پی هم جلسه کردند و در شب سوم در نقطه ای به نام ( چم چوغلی ) جمع شدند و همه مردم علیه دولت سخن می گفتند . مردم قریه نو آمد روز چهار شنبه 4 حوت سال 1357 جلسه مهمی را به راه انداختند که در این جلسه در مورد قیام مردم گب زده شد و حاجی غلام سخی کربلایی شاهد عینی قضیه را چنین تشریح می کند : " شب چهار شنبه 4 حوت سال 1357 حسن علی حیدر بیک همان شب در خانه سید میر حسین سید جواد بود چهار شنبه آمد مرا خبر نمودبیا از منطقه بیرون شویم اوضاع خراب شده است و سید میر حسین را دیدیم که می گفت حاجی ابراهیم و میرزا ناصر را برده زندانی نموده است و حسن علی حیدر بیک از خود مرکز دره صوف الی نو آمد تبلیغ نمود که این حکومت کمونیست است کسی را به حال نمی گذارد باید قیام نمود و دست به اسلحه برد . روز جمعه 6 حوت 1357 رفتیم خانه غلام سخی حیدر بیک و در آنجا جلسه شد و عده زیاد از افراد مهم حضور داشتند همانند شراف علی بیک . حسن علی حیدر بیک . رجب علی بیک . ملا حیدر تیرک . حسن جوره و بنده هم حاضر بودم و دراین جلسه گفته شد که ملا برات حمیدی از دروازه نفر فرستاده به بوبکی و زیرکی و دایکندی . تیرک .و درهمین جلسه علی جمعه روی خود را به طرف من نمود و گفت برادر ها شما مارا نمی گذارید همه مارا به کشتن می دهید . بنده گفتم که ما نیامده ایم در خانه تو تو نفر فرستاده ای و قاصد شما تیرک زیرکی . پشت تنگی جرس رفته . این مجلس بهم خورد و هیجگونه تصمیم گیری نشد . و گفته شد کسی نمی تواند علیه دولت قیام کند تنها این سخن را ملا حیدر تیرک بیان نمود که برادر ها اگر عسکر دولت آمد کسی خود را به گیر عسکر ندهد . عامل پراکندگی مردم دراین جلسه علی جمعه حیدر بیک بود . من از این جلسه بیرون شدم که گل قریه دار با شتاب آمد وگفت که بر خیزید که دولت کسی را زنده نمی ماند در اول انقلاب گل قریه دار ملا حسین علی عالمی و ملا محفوظ بود و حاجی غلام سخی کربلایی و سید یوسف ولد سید سخیداد از چهار اولیاء نیز زیاد کوشش داشت که مردم قیام کند . جلسه بعدی در پایان شال علی مردان نقطه به نام " سنگ جواز" بود و این جلسه هم توسط حاجی علی محمد وکیل انصراف داده شد و مردم را از قیام بر حذرداشت . در حالیکه روز به روز فشار دولت زیاد شده می رفت . و کسی نمی توانست حرفی بزند . شب در خانه غلام علی بودیم که یک نفر آمد و گفت که دم صبح قاسمک و غلام . غلامعلی را صدا زد که بیایید برویم شیخه که ملک خدا بخش از تور آمده و مردم تور مدیر معدن و ولسوال را کشته بیایید برویم مرکز دره صوف را تصرف نماییم . غلام علی سروصدا کرد که تول گلگ مردم را نمی گذارد قیام نماید که در آخر تول گلگ هم آماده شد و گل قریه دار نفر فرستاد در بین مردم ازبکیه که به نو آمد بیایند سید محسن را برای خبر نمودن مردم بغک فرستادن که از جمله افراد ذیل به نو آمد آمده بود 1- غلام نبی روزی از برادران سنی 2- حی تلی بیک از برادران سنی بغک 3- ملک خدا بخش از شیخه 4- لنگ حاجی خدا نظر از شباشک 5- از دروازه طاهر طوطی . علی جمعه قریه دار . رجب کربلایی باز جنگ نشد و مردم را حاجی علی محمد وکیل پراکنده ساخت . جلسه تاریخی 5 ثور در قریه نو آمد : باردیگر مردم قریه نوآمد در تاریخ 5 ثور سال 1358 در خانه حاجی محمد رحیم جمع شدند و عهد و قسم نمودند و قآن نمودند و مردم چهار اولیاء برای هماهنگی بیشتر در ( چم چوغلی ) جمع شدند و دراین جلسه ملا محفوظ دعاکرد و سرداران این جلسه ملا علی حسین و گل قریه دار نور احمد بود و مردم نیز صمیمانه ازاین ها حمایت می کردند از جمله حاجی داود. حاجی محمد رحیم و از طرفداران دولت هم عده ای بودند از جمله حاجی خادم میرزا از طرفداران دولت دراین جلسه حضور داشت که رفته به دولت راپور داده بود که غلام سخی کربلایی هم رفته قرآن نموده است . مردم نو آمد 6 ثور 1358 حرکت کردند به سوی قریه تور حرکت کردند از جمله حاجی محمد رحیم . غلام علی . سرور . محفوظ بای . سید غوله . غلام حسن . رجب . این افراد به کمک مردم تور رفتند . مردم قریه شیخه ازاول قیام مردم تور به آنها کمک رفته بودند و این بار نیز فعالانه شرکت نموده بودند . از برادران اهل سنت از قریه بوشی و بازارک مولوی سردار با 20 نفر کمک آمده بود و مردم بلخاب هم به سرکردگی سید سجادی کمک آمده بود و بنده در7 ثور در بازار دره صوف بودم زیرا بچه مرا به جشن برده بودند تا آواز بخواند من در شب 8 ثور بچه خودرا فراری داده آوردم و خودم در تاریخ 9 ثور در دره حسنی به جنگ رفتم و عده ای نیز رفته بودند به دره خدام . جنگ مردم دره صوف در تنگی حسنی : دراین جنگ عده ای زیادی از مردم قریه حسنی نیز اشتراک کرده بودند از جمله شهید سیف الله مختار . شهید خلیفه نوروز . برادر عبدالصمد معروف به خان و مردم قریه پسقول دایمیرداد نیز به کمک آمده بودند . 11ثور جنگ شروع شد . فرمانده جنگ گل قریه دار بود . گل قریه دار به تمام مردم گفته بود تا تانگها داخل دره نشده کسی شلیک ننماید . دراین دره حماسه تاریخی رویداد که در آن زمان کم نظیر بود . بیش از 70 موتر نیروهای دولتی تخریب شد و مردم با فروریختن کوه ها و سنگها از بالای دره و شلیک مرمی درسی فراموش نا شدنی به قوای دولتی دادند و دوتانگ دشمن را نیز فلج ساختند و مانع پیشروی نیروهای دولتی شدند و دولت را مجبور به عقب نشینی نمودند . دراین جنگ صد ها میل سلاح سبک و سنگین به غنیمت مجاهدین در آمد و مردم دره صوف حماسه بس تاریخی رادراین دره به نمایش گذاشت . دراین جنک دولت شکست خورد و سه پایه توپ ثقیله به غنیمت مجاهدین در آمد . دراین جنگ 70 نفر از نیروهای دولتی کشته شدند و از مردم دره صوف شهید بابه نوروز . شمس الدین . کشته شد و روز دوم جنگ حسن قومندان شهید شد . بعد از پیروزی مردم در دره حسنی مردم دره صوف بایک میل توپ ثقیله به طرف کلوپ معدن سرازیر شدند و دور کلوپ را گرفتند در معدن ذغال بیش از صدها خلقی در محاصره قرارداشت که باید به جزای اعمالشان می رسید . در آغاز جنگ کسی انداخت سلاح را بلد نبودند بعد از فیر چند مرمی توسط اوغان توپچی ایشان زخمی شدند . آنگاه یکی از عسکر های اسیر شده که فیر توپ را بلد بود کلوپ معدن مورد هدف قرار داد که که شب هنگام ( شب 12 ثور 1358 ) توسط خیانت یکی از ارباب های منطقه ای عساکر کلوپ معدن به سوی کوه های حسنی فرار نمودند که مردم از طریق حسنی و قریه شوراب راه فراریها را گرفتند و صد ها نفر ازنیروهای دولتی را اسیر و تعدادی زیادی از آنها را کشتند . که تعدادی از اسیر هارا رها نمودند . حمله مردم بالای ولسوالی دره صوف : بعد از شکست دولت در تنگی حسنی نیروهای دولتی به سوی بازار دره صوف فرار نمودند اما مردم دره صوف فردای آن روز به سوی مدرسه سرولنگ آمدند . مردم در بین باغ سرکاری جمع شدند و طرح حمله بالای مرکز ولسوالی را ریختند . آقایان احمدی . جعفری و رئیس ناطقی در جلسه حضور داشتند . تاریخ 13 یا 15 ثور 1358 بود . نقشه حمله ریخته شد : کوتل تورپغلی به مردم نوآمد واگذار شد . بند تاقچی خانه را مردم سرولنگ وزیرکی سنگر بگیرند . بند بکچوک را به مردم گوله واگذار نموده بودند . بنابراین شد تا از کوه اوغانها صدای فیر بلند نشد دیگران حمله نکنند . شب فرا رسید و مرکز با موفقیت فتح شد . مستوفی و دیگر خلقیها فرار نمودند . مرکز دره صوف به تصرف مردم افتاد . نیروهای دولتی در مسیر راه سمنگان توسط سید احمد خان ازبیک در قریه قزل توپچاق و زیرکی گاوکوش مورد حمله قرار گرفتند و تار ومار شدند . تشکیل شورای علماء در بازار دره صوف : دراین قسمت از علما عزیز کمک می خواهم تا معلومات دهند طرح حمله بالای ولایت سمنگان : مردم دره صوف بعد تصرف بازاردره صوف با همکاری سید احمد خان به قزل توپچاق رفتند و با همکاری سید احمد خان مدتی را در قزل توپچاق ماندند . از آنجا طرح حمله بالای ولایت سمنگان و شهر ایبک را ریختند . بعد از مدتی مجاهدین به گوردره رفتند و مدتی در گوردره سنگر داشتند بعد از آن طرح حمله بالای ولایت سمنگان را ریختند و مجاهدین مستقیم بالای میدان بز کشی و تخت رستم حمله نمودند که دراین حمله یم مقر خلقیها به آتش کشیده شد که دراین عملیات 7 نفر ازخلقیها کشته شد و 11 نفر از مجاهدین به شهادت رسید و 2 نفر از خلقیها را خلع سلاح نمودند هوا بسیار گرم بود و برای مجاهدین کسی نان و آب و مهمات نیاوردلذا مجاهدین بعد از گرم شدن هوا دست به عقب نشینی زدند .دراین جنگ شخصس به نام علاقه دار قومندان مجاهدین بود تعدادی از مجاهدین به شهادت رسیدند که نامهایشان عبارتند از : 1- شهید موسی خزانه دار از سرولنگ دره صوف 2- شهید نور علی 3- شهید ابراهیم 4- شهید حسن 5- شهید محمد علی 6- سید توه تاش نوسه سید مراد نبات مجاهدین از سمنگان به گور دره برگشتند که قوای دولتی به دنبال آنها آمدند و قوای دولت به دره صوف رفتند که بعد از آمدن قوای دولت که 74 موتر بودند و یک فروند هلیکوپتر خلقیها توسط فیر مردمی سقوط داده شد که دراین هلیکوپتر حاجی توله با بچه خود کشته شد و دراین هلیکوپتر 5 نفر کشته شدند و باعث شد که دیگر هلیکوپتر نیاید . تنها جت می آمد و بسیار به شدت می گذشت و منطقه را بمبارد می نمود . حوادث سال 1358 : در ماه جوزای سال 1358 محترم استاد ناطقی همرا ه مجاهدین خویش به گوردره رفتند و تعدادی از مجاهدین به قزل توپچاق ماندند که همراه ماه در قزل توپچاق افراد ذیل بود : 1- ژنرال فهیمی 2- سید باقر مرتضوی 3- سید جوادی 4- قاسم چریک 5- شهید امامی که قوای دولتی بالای قزل توپچاق حمله نمود و سنگر های مجاهدین را چند مرمی زد مجاهدین پراکنده شدندبعد از آنکه مردم از قزل توپچاق پراکنده شدند چند بار دیگر دولت بالای قزل توپچاق حمله نمود و ما در حدود یک سال در قزل توپچاق ماندیم که دراین مرحله قوای سنگین دولتی در حدود سه صد تانگ آمد ودر بیگ محمد قدوق پسته زد که شخصی به نام حاجی عبدالمناف از طرف دولت ولسوال تعیین شد مردم می گفتند که او همکار دولت است اما زمانی که بیک محمد قدوق به تصرف مجاهدین در آمد به همکار ی رئیس ناطقی و شهید امامی و قاسم چریک باز هم مردم می گفتند که حاجی عبدالمناف با مجاهدین همکاری نموده است که این شایعه دروغ از آب در آمد و حاجی عبدالمناف باز به دولت پیوست که باردیگر قوای دولتی در حدود سه صد تانگ آمد . تاریخ 25 حوت سال 1358 بود و دولت چنین پلان داشت که گل سرخ را در دره صوف تجلیل نماید اما قوای دولتی بعد از رفتن به سمت دره صوف و مردم در دره حسنی سنگر گرفته بودند . قوای دولتی به سمت تور رفت اما از پل معدن برگشت . دراین مرحله یک نفر درتنگی حسنی به شهادت رسید . اما قوای دولتی به زودی برگشت به سمنگان . حمله قوای دولتی به سمت نو آمد و شیخه : قوای دولت باردیگر بالای دره صوف حمله نمود اما به استقامت نوآمد وشیخه و تا تنگی فیضک پیش آمدند. بعد از آمدن قوای دولت در تنگی فیضک یک فروند هلییکوپتر دولت در قریه نوآمد پیاده شد بعد از فرود آمدن هلیکوپتر خراب شده و دیگر قادر به پرواز نشد که شب هنگام مردم بالای طیاره یورش بردند اما بر اثر پیاده نمودن نفرات بیشتر مردم نتوانستند که هلیکوپتر را به آتش بکشاند دولت فردای آن روز هلیکوپتر خراب شده را نیز با خود بردند و دراین حمله هیچ خساره به دشمن وارد نشد . حمله خلقیها در سال 1359 به دره صوف : خلقیها در اواخر سال 1359 از راه شولگره وولسوالی کشنده به دره صوف حمله نمودند . این در حالی بود که مردم دره صوف از لحاظ نظامی مجهز شده بودند و روحانیون دو دور توانسته بودند از ایران و پاکستان به دره صوف سلاح بیاورند . -- دور اول توسط شهید عبدالعلی جاوید از مرکز دره صوف . مربوط حزب فدائیان اسلام . -- دور دوم توسط شهید سید حسین حسینی یکی از رهبران سازمان نصر افغانستان . دولت وقت به خاطر ضربه زدن به مردم دره صوف عملیات نظامی خویش را از استقامت چپچل شروع نمودند و مردم دره صوف در دره چپچل بالای قوای دولتی حمله نمودند که بعد از درگیری مجاهدین به دره صوف برگشتند و قوای دولتی بلا فاصله فردای آن روز به مرکز دره صوف حمله نمود که دراین حمله شهید عبدالعلی جاوید همراه 8 نفر از مجاهدین به محاصره دشمن در آمد وبعد از درگیری در کوتل قلعه به شهادت رسید که اسامی یاران شهید جاوید قرار ذیل می باشد . 1- شهید عبدالاحمد ( حمید ) ولد عاشور 2- شهید سید امیر شاه ولد سید طهماسب از قریه نو آمد 3- یک نفر از قریه شباشک 4- شهید شیخ اسماعیل 5- شهید یحیی ولد رجب کربلایی 6- شهید ظابط از گردنه 7- شهید سید کلبی 8- شهید حجت الاسلام عبدالعلی جاوید یکی از اعضای بلند پایه حزب فدائیان اسلام . بعد از شهادت شهید جاوید آن روز تا شب دیگر درگیری صورت نگرفت شب هنگام مجاهدین بالای نیروهای دولتی عملیات نمود که دراین عملیات چند نفر ازمربوطین سازمان نصر به شهادت رسید و قوای دولتی فردای آن روز به شولگره و از آنجا به مزار شریف برگشت . اختلاف بین مجاهدین ( اربابها وسازمان نصر ) : بعد از شکست دولت از دره صوف اختلاف داخلی بین مجاهدین شروع شد . تعدادی از مجاهدین و ملاها از جمله سید جوادی سید سکندر وکیل سازمان نصررا متهم به آوردن سلاح از آمریکا می نمود و نصریها را عملآ کافر می دانست که اینها از ممالک کفر سلاح آورده و کافر شده است . با وصفی که سید جوادی سید سکندر وکیل به اندازه خودش در انقلاب سهم داشته و در تمام صحنه ها حضور داشته است . اما این فتوای ایشان نفاق داخلی را زیاد نمود .
کمین به جان استاد جعفری : در 17 ثور سال ---- کمین علیه جان استاد جعفری شروع شد که دراین کمین سه نفر به شهادت رسید از جمله شهید معلم قیام حمله مجددقوای دولتی بالای ولسوالی دره صوف : دولت نو نهاد خلق و پرچم باردیگر بالای ولسوالی دره صوف حمله نمود که دراین حمله همکاری وکیل نظام با دولت وقت به وضوح به چشم می خورد و قوای دولتی در زیرکی به جای وکیل نظام رفته و پذیرایی خوبی شدند و بعد از این واقعه بین برادران شیعه و سنی ( بین مجاهدین ) جنگ داخلی صورت گرفت اما قوای دولتی در زیرکی سنگر گرفت و تا حمل سال 1360 در زیرکی بودند و بعد به سمنگان برگشتند . با احترام عبدالمومن طلوع چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ :: ۶:۴۲ ب.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
سقوط ظفرمند مرز مقاومت وایثارگر چهارساله شد! نگارنده: سید عبدالرحیم "حسینی" میرزاولنگ نام آشنا در پهنای گیتی ومتعارف درامر مبارزه وانقیاد گروه های تکفیری وضد حکومتی واقع ولایت سرپل ولسوالی صیاد بوده که بی تردید یکی از استوانه های مبارزه بادهشت افکنی در افغانستان محسوب شده که با قرای اربعه قفلاتون آقسوهای شمالی وشرقی پسته مزار وقورچی محدود می شود و از جمله روستاهایی نادر در ولسوالی صیاد است که از آب وافر وزمین های مزروعی برخوردار بوده و از منابع طبیعی سرشار است* مردم آن نسبتن از اقتصاد خوبی برخوردار بوده اند در سالهای واپسین این محدوده جغرافیایی بادرتحصر قرارگرفتن توسط دشمن شاهد حملات متمادی و جنگ های خونین بوده است که حدود سه سال در انحصار دشمن قرار داشته که بارها حملات خصمانه دشمن را جانفشانانه عقب رانده که شدیدا تحت تحریم اقتصادی وتحدیدهاجهت تخویف عامه ازسوی طالبان را تجربه کرده اند فلهذا باشندگان این مرز بار ها پدیده واقع شده را به مقامات محلی باز گو نموده که متعاقبا حکومت محلی از مقابله باطالبان اظهار عجز وناتوانی نموده وموضوع را به حکومت مرکزی محول نموده بودند و حکومت مرکزی بد بختانه در مدت محاصره وحملات شدید طالبان از سوی حکومت هیچ نوع عمل بالفعل وپلان دفاعیه بطور عملی تدارک ندید که سرانجام در شب ۱۴ اسد سال ۹۶ سقوط کرد وپیامهای همدردی واظهارتاسف بطور استمرار در سایت های خبری وصفحات اجتماعی از سوی مقامات ورجالهای کشور مزبور شد ! شب بود تاریکی وظلمت شب نقاب تیره خود را همه جا گسترانیده و راه را بر رهگذر خسته دل صحرا فروبسته ظلمتی جانکاه وطاقت فرسا در پیش دیدگان تاریک رهگذر راه را چون کلافی سر درگم می ماند طوریکه درمانده است پای برکدامین جاده بی انتهابگذارد مایوسانه به فکر چاره ای است تااین شب دهشتناک مخوف وپرهراس را بسلامت برهد وتن خسته ونیم جان اش را در چشمه نور و روشنایی به سرمنزل نجات برساند رعب ووحشت حاکم بر منطقه بود ندای هل من ناصری ینصرنی طنین انداز وجدانهای بیدار وحکومت حاکم وقت بود همه رعایا با ابزار دست داشته شان درتدافعه باهجوم وتعدی لشکر نامراد غرض دفاع از نوامیس وسرزمین شان در نکات های پرارتفاع و کوه های پرهیبت سوار برگرده زمین بسیج شده و شعار الله اکبر بسر داده بودند آری در برهه غریبی ازتاریخ شب چهاردهم (۱۴) اسد سال ۹۶ سانحه خونین و تلخ در قرن بیست ویک واقع شده که انسانها بنام مذهب نژاد وقومیت کشته می شدند در عصر ارتباطات وامکانات عالی که با فاصله قرین بر ۳۳ کیلومتر ازمرکز ولایت سرپل که با وسایل ترانسپورتی حدود ۴۵دقیقه یا یک ساعت پیموده می شد دولت باگوش کر زبان لال وچشم نابینا به مساعدت مردم تحت نفوذ وجغرافیا اش نشتافت وبابی توجهی تام نظاره گر سقوط و به خاک وخون غوطه ورشدن ومهاجرت مردم بومی منطقه میرزاولنگ بودند که این سانحه بزرگ در جغرافیای کوچکی در آستان سرپل روستای میرزاولنگ واقع شد که گیتی گواه بشهادت رسیدن رعیت بی دفاع بنام دین مذهب نژاد قوم .... بطور فجیع وناجوانمردانه گروهی سلاخی وتیر باران شدند ! سیاه دلان تاریخ بد نامان عصر معاندین دین ودیانت ووحدت مسلمین اجیران اجانب مزدوران روسیاه دشمنان آرامش ووحدت افغانستان در تبانی بامهره های داخلی وجاسوسین خود فروخته با استبداد وتعدی بی سابقه واجماع از تمام شمال کشور ورزم نابرابر وبدور از جوانمردی خلاف معاهدات جنگی با گسترش وسیع در تمام نکات میرزاولنگ حمله ورشده که باز مرتکب جنایت بزرگ و اسفناک شدند که بدور از صله رحم وانسانیت بوده که بابی رحمی تام میتوان یادبود کرد که این عمل با بدنامی تام در تاریخ ثبت شد ! سانحه دردناک که درنفس خود هزاران روضه وحدیث سوزناک وجانکاه دارد روضه طفل شیرخوار ، نوجوان ۱۸ساله جوانان باسنین متعدد ،پیرمرد عصابدست وغیره مستمعین این تعزیه ها وجدانهای بیدار وآگاه است نتیجه وجنایاتیکه در آن واقع شد باعناوین ذیل قرار شرح است! ۱:قتل عام مردم بی دفاع '' هنگام هجوم گروه خشونت (طالب وداعش) در داخل قریه جات منازل مسکونی وایضا بامسدود نمودن مسیر نجات رعایایی که در حال فرار ومتواری بودند توقف داده عبور مردم از تنگی دره ورسیدن به اماکن امن که حدود ۲۹نفر باترکیب (افرادمسن جوان طفل نوجوان وخانم ) را که از مردم عام وضاحتن ملکی محسوب میشدند را در کشتار دسته جمعی سلاخی وتیر باران کرده که اجساد شهدا بعداز باز پس گیری لحظه یی باحضور رسانه ها ؛ مقامات ؛ اعضای جامعه جهانی : هلال احمر :حقوق بشر: جامعه مدنی ؛وغیره توسط وسایط نقلیه از نوع مازدا به مرکز سرپل انتقال وبطور دسته جمعی و مظلومانه در گلزار توغنی باحضور هزاران نفر تدفین وتودیع گردیدند که رسانه ها واحتکار تصاویروویدیوهای آن بزرگترین گواه بر اثبات این مدعا ست. با استناد به روایات احادیث وتاریخ اسلام میتوان جنگ بدر را یاد آور شد که رسول خدا اسرای جنگی را با توصیه های سازنده وتوجیه جهت اثبات حقانیت دین اسلام بعداز چند روز با عزت وشرافت از بند رها نموده وتمام غنیمت های جنگی را ثبت وضبط نمودند که این روش پیامبر سازنده ومجذوب کننده تر از جنگ های اسلام بود ' ۲: یغما و چپاول اموال عامه! بی دریغ مردمیکه بیش از صدسال در یک محدوده جغرافیای زیست کنند واز منابع سرشار طبیعی بهره مند باشند قطعن دارای ثروت نسبتن قناعت بخش برخوردارهستند ساکنین روستای میرزاولنگ نیز مستثنی ازین امر نبوده ودارای صدها هکتارزمین زراعتی زرع شده که تازه جمع آوری وخرمن شده بود وهزارها اموال ومواشی از قبیل (گاو ،گوسفند، بز ،اسپ،مرکب وغیره) که باهجوم همگانی بین نیروهای اجانب به چپاول وتقسیمات گرفتند " ۳: تخریب منازل مسکونی ! حافظه تاریخ هیچگاه گواه آن نبوده که باشکست جنگی حکومت قبیله یاعشیره یی منازل مسکونی آن توسط نیروهای اجانب مورد تخریب ومبدل به یک مخروبه شده باشد روستای میرزاولنگ بعداز سقوط توسط حکومت امارت تمام منازل مسکونی آن نیز به آتش کشیده ویاهم شدیدا تخریب شد که این خلاف دستورات اسلامی نقض حقوق بشر وصله رحم بشری پنداشته می شود "" ۴: تخریب مساجد منابر ومنابع عامه! تاریخ گواه آن است طالبان وگروه دهشت ووهشت تمامی حملات انتحار وانفجار آن معمولا در مساجد منابر شفاخانه واماکن مقدسه بوده است مکان های امن برای عبادت وسلامت گروه جنایتکار با هجوم در قریجات های میرزاولنگ اولین گام شان به آتش کشاندن مساجد منابر وکلنیک ها بوده است که بااین شیوه طالب بار دیگر ثابت ساخت که جنگ شان جهاد نه بلکه جنگ استعماری واجیر اجانب ودشمنان افغانستان بوده است که بااستناد موثق حدود ۲۲مساجد ومنابر در کل این منطقه بوده که بعداز سقوط همه آنها به آتش کشیده شده است " ۵:تصاحب اموال ارتزاقی! دقیقن بامتلاشی شدن مردم وفرار از منطقه در ساعت یک شب رعیت فقط قادر بودند بادفاع شخصی وزمینه سازی برای فرار شخصی شان تاباشد به نکات نسبتن امن دست یابند این یعنی اینکه تمام مواد های ارتزاقی وتلبسی مردم در منازل شان باقی بوده که باهجوم طالبان وگردش خانه به خانه تمام این اقلام توسط نیروهای مهاجم استراق گردید که این نیز خلاف دستورات رسول خدا میباشد ۶: تحریف بانک استناد فقهی! با مراجعه به منابع تاریخی علمی وعقیدتی اسلام هویدا خواهد شد درهیچ یک منابع فقهی واحادیث گواه نیستیم که مال غصب شده وغنیمت های جنگی مسلمانی برمسلمان دیگر حلال پنداشته شود ولی طالبان در جغرافیای میرزاولنگ با مصادره فتوا مبنی حلالیت اموال تشیع رکورد بزرگترین بدعت را در طول تاریخ رقم زدند باتعمیل این فعل حرام سنت نبوی ودستورات اسلامی را نقض نموده ومال حلال مردم را با حقارت وذلالت تام به یغمابردند " ۷: حشرعمومی جهت استیصال اشجارونباتات! اشجار ونباتات نیز جز مخلوقات خداوند خالق پنداشته شده که جهت بهره وری انسانها از وجود آن به طرق ممکنه خلق شده که هیچ نوع اضرار صحی ومزاحمتی برای بشر نداشته بلکه یکی از نیاز های مبرم حیاتی بشر جهت تکثر تنفس واحتراق الزامی تبین شده است بعداز اینکه منطقه تهی از مردم بومی شد طالبان طبق فرمان بطور عمومی (حشر) کردند که نباید اشجار ،نباتات ،درین محدوده (میرزاولنگ)بماند ومبدل به یک بیابان لم یزرع شود و انگیزه شان ازین عمل چنین استحصال می شد که بامبدل نمودن منازل به خرابه باغ ودرختان به بیابان خشک دیگر امید مردم از عودت به منطقه شان به یاس وناامیدی مبدل شود که بی بدیل چنین شد تنهاامید رعایا منازل اراضی مزروعی وباغهای تحت تملک شان بود که باتاسف طالبان چنین کرد امید به یاس مبدل شد ونهال حسرت داشتن منازل واموال از قبل داشته در دل همه اتباع آن محدوده جغرافیای غرس شد واینگونه آواره گشتند" سلام بر ایثارگرانیکه قامت خم کردند که ما راست بایستیم درود بر شادروانانیکه به خاک خفتن تاما زیست کنیم ثناوحمد نثار سربازانیکه برای حراست از بیرق هستی شان فدا شد تاما زیرسایه بیرق به زندگی تداوم بخشیم درست چهار سال قبل در همین شب یعنی شب چهاردهم اسد برای دفاع از حکومت وحدت ملی ، دفاع از تمامیت ارضی کشور، دین وناموس منطقه میرزاولنگ با شجاعت وایثارگری تمام ورزمایش جانانه به دست دشمنان دین ودولت (طالبان) لشکر جهل وجالت که به هیچ اصول دینی معتقد نیستند سقوط کرده ومردم آسایش زیست آن آواره مهاجر وبدون سرپناه ساکن کوچه ومسجد شدند اتباعیکه ممثلین واقعی مدنیت بوده آرامش نسبی جسمی وروحی شان را در پی حمایت از حکومت که با آرای مردم تشکیل شده بود وتوقع میرفت از مردم حراست وتامین امنیت کند میدانستند همه برای بدست آوردن جرعه آبی ولقمه نان برای زنده ماندن تلاش میورزیدند مال ومنالیکه تکافو برای یک زندگی مرفه وراحت داشتند متاسفانه باحملات خصمانه ومغرضانه مورد تاراج وچپاول اجانب قرار گرفت که مردم از دارایی واحتکار یک عمر شان بجز حسرت چیزی دست گیرشان نشد اندک مساعدت که توسط حکومت محلی وموسسات امدادی برای پیش برد معیشت ارتزاقی فامیل ها صورت گرفت که هیچ داروی مرحمی جراحت شان نشده و داستان امداد ازسوی حکومت درهمین جا پایان یافت هنوز چهار سال از زمان سقوط میگذرد حکومت اندکترین عطف وپلان برای بازپس گیری منطقه وعودت مهاجرین به مناطق شان روی دست نگرفته است این درحالیست که درسال جاری دولت ندای کوچی ها که هنوز تابعیت از کشور در دست ندارند را که نماینده شان مهمان شبکه طلوع نیوز بود شنید واقدامات جدی جهت حل معظل پدید آمده اتخاذکرد ولی برای مردمیکه غرض دفاع از حکومت وقت هستی شان ره قربانی کردند هیچ نوع مساعدت وتوجهی تعمیل نکرد بارها فرد اول حکومت از طریق رسانه ها ومطبوعات ذاکر بوده که حکومت من الگوی حکومت مولای بیان حضرت علی (ع)وحضرت عمر فاروق را تمثیل می کند آری مولاعلی در حکومت اش شب به در خانه فقرا نان وخرما میرساند دست یتیم رامیگرفت ونوازش میکرد در حکومت اش شب های متمادی را با اهل بیت اش گرسنه میگذراند " رئیس جمهور در دیدار بانمایندگان میرزاولنگ روی چهار اصل میعاد همکاری سپرد که بد بختانه ازین مجموعه فقط یکی آن جامه عمل به تن کرد که آنهم اعزام ۴۹تن ازوارثین شهدا به مکه معظمه بود بقیه وعده هایش ازقبیل تفویض 50سیت بورسیه برای وارثین شهدا مصادره حکم 1300نمره زمین برای تمام مهاجرین و ساخت رایگان 1300 منزل مسکونی لیسه میرزاولنگ در دوسه کیلومتری ریاست معارف موقعیت دارد من باب آزمون یک روز مسئولین را جهت استماع مشکلات مکتب دعوت می کنیم بیاییند وحساب دهند مکتبیکه ۱۵ شعبه دارد ولی هنوز با سرپرست اداره شده وبامعلمین حق الزحمه تدریس می شود ۳۰%شاگردان ازکتابهای درسی بهره مند نبوده وازهیچ نوع امتیازات مکاتب برخوردار نیست جفایی به این بزرگی درعوض آن همه ایثارگری! زبده وخلاصه از اطاله کلام ممتنع شده با چند پرسش به نبشه ام نقطه پایان میگذارم ! آیا فرد اول حکومت چنین خواهند کرد؟ آیا مرز کوچکی بنام میرزاولنگ جز خاک این کشورنیست؟ آیا مردم میرزاولنگ جهت تشکیل حکومت به پای صندوقهای رای نرفتن؟ آیامردم میرزاولنگ جز اتباع این کشور نیست؟ باهمه این پرسش آیا رجالهای حکومتی(ملکی ونظامی) صله رحم ندارند ؟ برای همنوعان خود هیچ حس انعطاف پذیری وبشردوستی ندارند؟ یکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ :: ۶:۰ ب.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
حملات شدید طالبان درشرق دره صوف جنگ طالبان در شرق دره صوف مدت دو سال ادامه پیداکرد در تاریخ 15جوزا 1378 ساعت 12:10 روز از طرف ملا قیوم بای در منطقه یی حبش تاتار توسط مخابره به دستگاه مخابره داکتر صاحب محمد عیسی رحیمی که فرمانده جنگ شرق دره صوف را به عهده داشت ارتبارط بر قرار میکند و به ایشان اطلاع میدهد که طالبان قصد حمله بالای ولسوالی دره صوف را دارند. اما سران جبهه یی شرق دره صوف فورا ًجلسه یی اضطراری را بر گزار مینمایند که قوماندانان جنگ قرار ذیل اند. داکترمحمد عیسی رحیمی، آمرسلطان، طاهر ملا امیر، حاج طالب حسین، ظاهر برسلی، باقر زنجیر، شیخ غلام رسول امینی جرس و جنرال خیرالله فهیمی ازطرف جلسه پیشنهاد میگردد که جبهه باید به «کوه رامدل» عقب نشینی تکتیکی را انجامد دهد اما داکترمحمد عیسی رحیمی با عقبی نشینی تکتیکی موافقه نمیکند میگویدکه همه ما در این قله شماخ آسمان خوال یکجا باید مدفن شویم عقب نشینی تکتیکی درکوه رامدل مرگ تدریجی را به بار خواهد آورد؛ جنرال فهیمی با تائید حرف داکتر رحیمی عقب نشینی تکتیکی اصلاً صلاح نسیت. که همان پروژه امیرعبدالرحمن خان تلویحاً تکرار میشود عقب نشینی باعث میشودکه خیلی از مناطق شرق دره صوف را بدون کدام جنگ و در گیری دشمن که نه به طفل وکبیر ما دارد تسلیم نمائیم و معلوم نیست که سرنوشت آن مردم چه خواهد شد!!؟ سنگر های شرق دره صوف از نگاه استراتژیک نقطه عطف دره صوف به حساب میآمدند اگرکوه آسمان خوال سقوط میکردکه دیگر دره صوفی وجود نداشت فاجعه امیر عبدالرحمن خان بار دیگر بر ملت مظلوم هزاره تکرار میگردید. که در رأس گروپ جنگی قریه خواجه بلند قوماندان سید احمد فتاح زوار بود که به منطقه تاقچی سنگرهای دفاعی داشت از این ناحیه فوراً به شرق دره صوف نقل مکان نمود و شبانگاه خطوط جنگ شمال را به مقصد شرق دره صوف ترک میکند گرچه همه مردم دره صوف سنگر های شان نوبتی بودند. تا مردم به کار بار خود برسند و خط مقدم جبهه هم حفظ شود و خط جنگ در مناطق بند آسمان خوال کله قدوق و قرغنه قرار میگیرد. و در طرف مقابل ملا قیوم بای در منطقه حبش و تاتار در تپه خاکی، الملی و چیپ کنده وجود مولوی اسلام همراه فرماندهان ارشد طالبان صف آرای جبهه شرق و جنوب شرق طالبان را تشکیل میدادند. جنرال فهیمی، داکتر محمد عیسی رحیمی و قوماندان طاهر ملا امیر، آمرسلطان، امینی جرس، حاجی طالب حسین و محمد باقر زنجیردر رأس جبهه شرق دره صوف بودند. فرمانده طالبان شخصی به نام قاری صاحب ملا و حیدگل موسی زی از قوم کاکر و از طائفه غلجای قندهاری بودکه تازه از پاکستان برای جنگ شمال آمده بود ایشان داو طلبانه فرمانده نیروهای«3500» نفری طالبان را بدوش گرفته بود که بعد از سه هفته جنگ پیاپی و کشته شدند فرمانده طالبان ملا وحیدگل موسی زی. طالبان شکست سختی را متقبل شدند و از منطقه الملی به تپه خاکی فرار نمودند. شب 15جوزا1378ه.ش سکوت سهمگین قله بلندی کوه آسمان خوال را فرا گرفته بود نسیم خنک بهاری زوزه میکشید همانند هبهب پای سیاهه هیولا هر لحظه بر وحشت این کوه افزوده میشدند بوته های رنگا رنگ و علف های سر سبز که زینت بخش کوه کمر در روز بودند با سیاهی شب چنان دست در دست هم داده بودند که گویا زمین آدم را می بلعد و هر لحظه برسنگر های مجاهدین وحشت گرگ بیابان درظاهر به نام آدم اضافه میشدند، مرد می بایست که باید جلو این همه وحشت را بگیرد. تهاجم سنگین طالبان ساعت11:30شب از منطقه الملی، قشقه غوله و تپه خاکی بالای سنگرهای مجاهدین وکوه آسمان خوال گله قدوق با حمایه زمینی و هوای آغاز شدند. داکتر محمد عیسی رحیمی، آمرسلطان، طاهر ملا امیر، شیخ امینی جرس، حاجی طالب حسین، باقر زنجیر و جنرال خیرالله فهیمی فرماندهی جنگ را بدوش داشتند از ساعت11:30شب جنگ شروع شد تا ساعت4:00 بامداد همان شب به شدت تمام جنگ جریان داشت باسلاح های سنگین و سبک از زمین وهوا سنگرهای مجاهدین را در هم میکوبیدند اما مردم با خلوص عشق و ایمان و پایمردی از ننگ عزت، ناموس شرف خویش دفاع میکردندکه در این جنگ تحمیلی از مجاهدین دره صوف دو نفر شهید و چهار نفر زخمی شدند. و طالبان با دادند ده ها نفر تلفات جانی وخسارات مالی شکست فاحشی را متقبل شدند. شب و روز سنگر های مجاهدین مورد اصابت سلاح ثقیله وحملات هوای طیاره طالبان قرارمیگرفتند و هرلحظه صدای خم پاره طالبان به رعب و وحشت مردم افزوده می شدند. با بروز تهدیدهای طالبان مردم قریه الملی کاملاً قریه خویش را تخلیه نمودند اما خط دفاعی جنگ مردم خواجه بلند در شرق و شمال شرق دره صوف کاملاً پا برجا بودکه مناطق ده مکی، دایکندی، تاقچی و بیانان را در بر میگرفت با وصف بروز تهدیدات و حجم جنگ در شرق دره صوف مردم خواجه بلند، نوامد وجرس از عزت و ناموس خویش در برابر طالبان دفاع می نمودند. مردم دره صوف یک پارچه تبدیل به آهن داغ وآتشین شده بودند به هیچ چیز دیگرفکر نمی کردند جز دفاع از حیثیت ننگ عزت و ناموس شرف خویش همه به طوری خود جوش حاضر به قربانی بودند تا لکه سیاه ننگین دوران سفله پرور امیر عبدالرحمن خان بار دیگر تکرار نشود مردم چنان بسیج شده بودند که یک پارچه خشم در مقابل خصم زبون شده بودند محاصره اقتصادی طالبان چندان تاثیر بر روحیه مردم نداشت ولی همه مردم دره صوف تمام امکانات لوژستیکی و تخنیکی جبهه گرم جنگ را تأمین میکردند. برگرفته شده از کتاب دره صوف در گذر بحران تاریخ یکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ :: ۵:۵۷ ب.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
تهدید دره صوف توسط طالبان ازچهارسمت
بهار1378ه.ش بهارپیروزی مجاهدین درجبهه شمال بودآنها توانسته بودند که سنگرهای دفاعی خویش رامستحکم نموده و از عزت و ناموس تا پای جان مردانه وار دفاع نمایند. در بهاری 1378ه.ش بودکه دره صوف از چهار سمت مورد تهدید جدی طالبان قرار گرفت و چهار سمت دره صوف را طالبان کاملاً محاصره نظامی و اقتصادی نموده بودند و هر لحظه امکان حمله بالای ولسوالی دره صوف از هر طرف وجود داشت.
شرق دره صوف جنگ رو در رو هر لحظه از زمین و هوا ادامه داشت با آب شدند یخ، برف های زمستانی و رسیدن فصل گرما در دره صوف خطرات حمله دشمن بالای دره صوف زیادتر میشدند جبهه های جدید از چهار سمت دره صوف در حال شکل گیری بود با وصف عدم امکانات و تسلیحات لوژستیکی و تخنیکی، تمام اکمالات لوژستیکی و تخنیکی از طرف مردم بی بضاعت دره صوف تهیه و تدارک دیده میشد و هلیکوپتر های از طرف احمد شاه مسعود فقط ماه یک بار به صورت قاچاق در دامنه های صبحدم به دره صوف میآمدند اما توانای حل مشکلات مالی جبهه مردمی دره صوف را نداشتند اکثر داد و ستد مردم دره صوف از طریق حواله ها به طوری پنهانی به دور از چشم جاسوسان طالبان خارج از دره صوف صورت می گرفتند. با گرم شدن هوا خطر حمله طالبان به دره صوف از چهار سمت بیشتر احساس میشدند با ابتکار شورای تصمیم گیری احزاب سیاسی و مردم دره صوف تحرکات وسیع طالبان تحت کنترول قرار گرفتند. جهت مقابله علیه تهدید های طالبان در اطراف دره صوف جبهه های وسیعی تشکیل شدند.
تمام مردم قریه های بند نوامد، خواجه بلند، جرس الملی، تیرک، قرغنه و زندان قدوق طرف شرق دره صوف که با ولسوالی روی دوآب هم مرز است در حالت دفاعی قرارگرفتند زیرا خطر بسیار بزرگی از این ناحیه مردم را تهدید میکردند. و قوماندانان نظامی شان درکوه آسمان خوال، کوه کله قدوق، قرغنه و اجریم سنگرهای دفاعی خویش را افرازکردند. برگرفته شده از کتاب دره صوف در گذر بحران تاریخ جمعه ۱۹ آبان ۱۴۰۲ :: ۳:۳۱ ق.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
شعر خراسان، در خراسان ای جهان روشن ز خورشید خراسان شما دوشنبه ۸ آبان ۱۴۰۲ :: ۷:۱۴ ب.ظ :: نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی
پته خزانه/ گنج پنهان در تخیلات عبدالحی خان حبیبی بخش پنجم: (روایت از درون دهمزنگ کابل)
بخش پنجم: (روایت از درون دهمزنگ کابل) درباره کتاب «پُتهخزانه» یا «گنجینة پنهان» که نزد بسیاری از شهروندان پشتون افغان از کتابهای تاریخی و مهم درباره تاریخ و ادبیات پشتون است. پټهخزانه’ پاره سیویکم قرآن مجید نیست و تنها از همین رهگذر، می تواند نقد شونده باشد. پټه خزانه نخستین، یگانه و فرجامین گنجینه فرهنگ هم نیست و از این رو، گم کردن، یافتن و سنجیدن آن نباید سرمایه ارزش و ارزش سرمایه پشتو را کاستی یا فزونی بخشد[1]. اگر آنچه درین زمینه در این برگه می خوانید، یکسره نادرست باشد؛ هرگز نخواهد توانست غباری بر آیینه و نمکی بر جیوه ای آن “گنج پنهان” افشاند، وانگهی در پیشگاه آنانی که تا کنون شایسته خواندن می پندارند. واگر حتا اعشاریهاش هم درست باشد و بتواند نسیم نازک نقد را سوی جلگهزار ادب پشتو و زاند. ملاقات در محبس دهمزنگ کابل تذکره نویسان شاهد بر ماجرای دهمزنگ کابل اینگونه می نویسد: ملا غلام علی کربلایی مرد رنجبر در تاریخ هزاره است چنین روایت می کند: حضرت آیت الله حاج شیخ میرزا حسین هزاره دره صوفی، مدت چهارده سال در دهدادی ودهمزنگ حبس شد، در محبسی که مخوف قرون محبس وسطایی به خود می گیرد "دهمزنگ کابل" یعنی از سال 1316 الی سال1329خورشیدی به تعداد بیشتر از(15000) تن از علما، روشن فکران ونخبگان در محبس های کشوری به نام افغانستان از بلخ، هرات، بامیان، قندهار،غزنی لمداده بودند[2]. در سال 1321خورشیدی عبدالحی خان حبیبی، با دار ودسته اش در محبس دهمزنگ کابل آمد، صدر اعظم وقت محمد هاشم خان اخته، عبدالحی خان حبیبی رئس پشتو تولنه، صدیق الله خان رشتین، قیام الدین خان، خادم خان لوگری سرکاتب پشتو تولنه، گل پاجا الفت مدیر محبس، عبدالروف بینوا همه جز قلم بدستان پشتو تولنه بود، در این زمینه مولوی کریاب بدخشی چنین روایت می کند: از داخل صندوق زرین چرمی لاهوری (جعبه) قلم وکاغذ را برون گردند، خادم خان لوگری سرکاتب پشتو تولنه، قدم زنان با دو دست به عبدالحی خان داد، او سپس از جایش بلند شد طرف داملا صوفی میرزا حسین هزاره دره صوفی آمد دو قلم و دو ورق کاغذ پنبه ی داد؛! شما علما مهر تأید بزنید بدون چون وچرا قبولش کنید!؟ قلم اول را به مولانا چاریار قل شیخ الحدیث و قلم،کاغذ دوم را به داملا صوفی میرزا حسین هزاره داد، دیدم روی آن کاغذ اسامی علما ومیشران محاسن سفیدان در زندان بود نوشته شده که باید مهر تأیید بزند وامضا نماید،از جمله اسم من هم بود. مولانا چار یار قل پیره مرد سالخورده بود متحیر است چه کند!!! نگاه من آن طرف است، دیدم داملا میرزاحسین هزاره دره صوفی از جایش بلند شد با صدا رسا فریاد کشید برادران من حاضرین در این محفل محبس دهمزنگ ،حضرت داود نبی گفت: «یا رَبّ لِماذا خَلَقْتَ الخَلْق؟ قال: کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» یعنی: پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟ خدای تعالی فرمود: گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند. امروز رئیس پشتو تولنه عبدالحی خان حبیبی آمده از علمایی داخل محبس مهر تأیید چاپ پته خزانه را می گیرد. "می دانید پته خزانه چه معنی دارد!"، پته خزانه گنج باد آورده و گنج در پنهان شی و اجسام پنهان و وجود فزیکی ندارد چه نیاز به تأیید علمای زندانی نیست، اگر موجود است پس بیاورد آن گنجینهای شاهوار را ببینیم اگر آن شی موجود نیست، پس چه لزوم دارد علمای ومحاسن سفیدان داخل محبس همه علما ومولوی های غیر پشتون است همه از ملک ترکستان، هزاره جات است پته خزانه نا دیده را امضا کند،[4] از این پلان در عجبم!!!. عبدالحی خان حبیبی چنان نعره زد که گویی سقف محبس(زندان) فرو ریخت از جایش حرکت گرد، قدم زنان داخل صالون محبس چرخید فریاد کشید، [این پدر لعنتی ها بندی نیستند!!، بچه خاله مه؛ در خانه بو بوی مه؛ مهمانی است] او طرررره باز خان سگ کجایی؟ در قبر مادر خود گم استی، پس چرا؟ بر مهمانان بچه خاله مه سخت نمی گیری چه کار میکنی؟!!!، صدر اعظم محمد هاشم خان اخته در قسی القلبی یگانه روز گار بود، گفت این مولوی های اشرار ترکستانی ومرکزی من را نشناخته است، چنان کنم از استخوان های کهنه بیجان صدا بر آید، تو خود گویی این حکومت از خود قانون دارد. مولوی نعمت الله کریاب بدخشی میگوید: از آن پس یاران من جوقه جوقه به پایه های دار می رفت وتوپ های آدم کشی به صدا در می آمدند هر روز ما شاهد این جنایات هولناک بودیم، فقط نوبت وروزه ای خود را شمارش می گردیم چه وقت "نام گیرگ" قرعه فال را به نام من بزند، این جنایات وحشتناک را داملا صوفی میرزا حسین هراره دره صوفی، به ملکه حمیرا مادر ظاهر شاه ذریعه نامه (خط) توسط سید خواجه محمد نعیم خان رساند اندک در مجازات محبوسین تخفیف داده شد آه و ناله مولوی ها از سر شب تا صبح به ثریا می رسید گوش فلک را کر می کرد،// دهمزنگ شکنجه گاه، زجرگاه ومقتل علما روشن فکران ونخبگان جامعه بودند[5] . ///***///محمد نایب علی توسلی، دره صوفی منابع:
پانویس: [1]توسلی، محمدنایب علی، وئبلاگ دمی باتاریخ. برخی از نبشته های توسلی،دره صوفی. [2] غفوری، عبدالصبور« سرنشینان کشتی مرگ» صص 256،259-،1380ه.ش انتشارات آسمایی کابل [3] توسلی، محمدنایب علی« دهمزنگ در جولانگاه تاریخ»،ص،،1395:102ه.ش،انستیتوت تعلیمی کابل [4] توسلی، طلوع«دره صوف در گذربحران تاریخ»صص1399،25،29ه.ش. انتشارات بهقی بلخ [5] مولوی محمد کریم کریاب بدخشی، روزگاران در محبس دهمزنگ کابل1329-1321 برچسبها
پیوندهای روزانه پيوندها
لینک های مفید پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترین |
||
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است |طراحی : پیچک
|