دره صوف سر زمین آزادگان
دره صوف در گذر تاریخ- سیرعلمی،هنری،اقتصادی ،سیاسی چهره های اکادمیک...
درباره وبلاگ


وبلاگ « دره صوف سر زمین آزادگان» با نگاه جدید به مسائل علمی، فرهنگی؛ دینی ، اجتماعی وسیاسی؛ دره صوف افغانستان و بارعایت اصل احترام متقابل افکار ، عقاید واندیشه دیگران ، تمایل دارد درعرصه های فوق اطلاع رسانی و اظهار نظرنماید و لذا در حوزه نظر و اندیشه ای از اظهار نظر کلیه اندیشمندان و متفکران استقبال می کند.
به امیدی روزی که آزادی واقعی،درسر زمین  استبداد زده افغانستان تحقق پیدا کند.
                       ***
naeeb.tawassuli@gmail.com
                       ***
پامیــربـه حیــرت آمـد ازپـــایــــــــــــــداری، بـــابـــا     
آفــــــــــرین گــفت: نبــرد تــن به تن دره صــوف
جرمت چه بود که قلبت بخون تپان نمودند؟   
زچیست زدنـد به آتـــش اهـل فـتن دره صوف؟
درکشـــــــــــــور خــــــــود آخــرما بودیــم مـــهاجـــــــر     
جاــن و روان به زنجــــــیر،زنجــیرشکن دره صوف
دارد به دل هـــــــــــــزاران، داســــــــتان غمگـساران     
ازکــــــــین اهــل عـــدوان، کوه ودمن دره صــوف
بادا بــلــند نـامـت پــایـــــــــــــــــــــنده بــاد قــامــــــت      
آزاد یسـت پــــــــیامــت، بــرهـم وطــن دره صـوف
رفتند به خــــــــــــواب طفلان، درسنگرت جوانان      
بیـــــــــــــــداربـود هـزاران، ویـس قــرن، دره صـوف
ســـــــــــــــــازش نمی پـذیـریم، آزاده ودلـــــیـریـــــم       
نــــــــــــــــبرد، تـاداریـم خــون دربـــدن دره صــوف
بس است دیگـــــــــــــراسارت، قبول رنج وذلّـــت      
رویم ســوی شــــهادت، خونـین کفن دره صـوف
شــــــــــــادابی دربهاران، خوش آبی درزمســتان      
بردشت وکوه، غزالان، اشک ختن دره صوف .
لینک های مفید
دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ :: ۴:۵۸ ب.ظ ::  نويسنده : محمدنایب علی توسلی دره صوفی

قیام مردم دره صوف در سال 1357

روز 7 ثور روزی سیاهی است که در تاریخ افغانستان هیچگاه فراموش نخواهد شد .روزی که برای اولین باریک مشت مزدور کمونیست زمام امور را در افغانستان بدست گرفتند و عده ای فاسد ومنحرف به عنعنات اسلامی مردم مسلمان افغانستان توهین نمودند و اعتقادات اسلامی سرزمینی که 99% آن مسلمان است را به مسخره گرفتند و عده ای کمونیست سخت اشتباه کردند و تصور نمودند که می توانند در افغانستان پلان کمونیستی خویش را پیاده نمایند . اما زهی خیال باطل ...

حتی زمامداران کرملین بعد ازگذشت 8 سال تجاوزش در افغانستان به اشتباه خویش پی بردند که چه اشتباه بزرگی نموده اند . بگذریم از جوجه کمونیسستهای نادان و بی تجربه که بعد از روی کار آمدن در سال 57 و با سپری شدن چند ماه می بینیم که مردم مسلمان افغانستان از دست ظلمها و تعدیهای این نظام پلید به تنگ آمده قیام می کند .

اول جوزای سال 1357 در تاریخ قیامهای مردم افغانستان خواهد ماند که زمامداران کابل خودشان بدست خود مردم را وادار به قیام نمود زیرا هنگامه که رژیم نور محمد ترکی روی کار آمد مردم بیگناه را بی موجب قتل عام نمود . مردم را به زندان انداخت . ملا ها را تعقیب نمود اربابها و قریه دار هارا دستگیر نمود . زیرا از این طبقه سخت هراس داشت که مبادا علیه دولت قیام نمایند و رژیم دست نشانده روس در افغانستان تلاش داشت که دست آوردهای نوینی را به جامعه سنتی افغانستان ارمغان آورد از جمله کورس سواد آموزی . صندوق کوپراتیفی . الغای مهر ازدواج . عسکر گیری اجباری و... صدها نقشه و طرحی که در دست داشت اما هیچ کدامش را نتوانست در جامعه سنتی و مذهبی افغانستان پیاده کند و برای مردم افغانستان همین قدر کافی بود که درک نموده بودند دولت نور محمد ترکی مزدور روس و کمونیست است چه رسد به اینکه گورش را بدست خود کند و موجبات انقلاب سرتاسری را در افغانستان به دنبال آورد و شکست خلقیهای مزدور در این بود که از جامعه سنتی افغانستان شناخت درست نداشتند ونمی فهمیدند که مردم افغانسستان آماده پذیرش نظام کمونیستی را ندارند و لذا شکست خوردند .

کمونیستها با شعاردین افیون جامعه در اول قدم مذهب را نشانه گرفتند و اولین تیرشان به سوی ملا و روحانیت بود و مسجد وملای دینی را مورد هدف قرار داد که برای جامعه افغانی غیر قابل قبول بود . مردمی که هزاران سال اصول اسلامی را از زبان ملا شنیده اند حال چطور باور نمایند که دین تریاک جامعه است و اشتباه حزب دموکراتیک خلق در این نهفته بود که با اعتقادات مردم مواجه شد و به دین مردم توهین نمود که برای مردم توجیه پذیر نبود . ملا هارا به حبس کشاند . آخندهای معتبر را در کابل بندی نمود مانند سید سرور واعظ . سید مصباح . و... به دنبال آن زندانی نمودن ملا ها خشم مردم به اوج خود رسید و مردم درصدد بر آمدند که علیه این نظام قیام نمایند .

قیام مردم دره صو ف :

از جمله قیامهای درخشان و تاریخی و پیشتاز در کشور اسلامی افغانستان علیه رژیم تره کی در قهر زمستان بود . مردمی که خروشیدند و دولت کمونیست و مزدورهایشان را تکان داد قیام مردم پر شور دره صوف در ولایت سمنگان بود و بعد از درک ماهیت نظام کمونیستی مانع رفتن اطفالشان به مکتب شدند و دولت خلقیها تصمیم گرفته بود که با اجیر نمودن تعدادی از افراد عده ای از ملاها و اربابهای دره صوف را دستگیر نمایند آنها ملا ها را اخوان الشیاطن می گفتند. دلیل دستگیری ملا عبارت بود از این که ملا ها مال مردم را غصب نموده و خورده است تا مردم را غافل نمایند که علت اصلی قیام مردم روحانیت خواهد بود .

در خطه قهرمان پرور دره صوف برای اولین بار در ماه سنبله 1357 عده ای زیادی از ملا ها . ارباب ها و خوانین دره صوف را دولت دستگیر نموده به سمنگان فرستادند که افراد دستگیر شده عبارت بودند از :

1- آخند عبدالحسین مدرس مدرسه علمیه قریه حسنی برج .

2- شیخ محمد کاظم جعفری .

3- احمد علی احمدی مدرس مدرسه سرولنگ دره صوف .

4- معلم قرین از مرکز دره صوف

5- معلم سراج برادر کلان معلم قرین

6- ارباب طالب قریه دار از نو آمد دره صوف و از خوانین بزرگ دره صوف

7- ارباب بختیاری قریه دار

8- حاج باز محمد سناتور <

و عده ای دیگر که در جمله 18 نفر بودند . و تعدادی دیگر ازمردم را در ماه دلو به سمنگان بردند و مدت 40 الی 50 روز بندی نمودند . که از جمله استاد جعفری و طالب حسین را زیاد شکنجه نموده بودند . تا از نقشه این دو نفر علیه دولت با خبر شود اما از این دو نفر هیچ چیزی را نتوانستند بدست آورند لذا این افراد را آزاد نمودند . که بعد از آزادی طالب حسین قریه دار از منطقه فراری می شود و به گفته عده ای در کابل و یا پاکستان می رود .

مردم دره صوف بعد از روی کار آمدن دولت تره کی به جان آمده بودند . دولت سرباز گیری را شروع نموده بود . مانع تردد مردم از این قریه به آن قریه میشد و از کارهای دولت و مزدورانشان به جان آمده بودند لذا حیران ماند بودند که چه کار نمایند ؟

اجیرو جاسوسهای دولت مردم را زیاد آزار و اذیت می کردند . مزدوران دولت عبارت بودند از :

1- سید قو مندان .

2- سید رضا

3- سید مراب

4- سید حاجی طالب توه تاش

5- سید میرک کته نو

6- حیدر بچه سید مراب که قومندان شده بود .

7- علاقه دار جوره که بعدآ از کار خود پشیمان شده بود .

بعد از آزادی شیخ کاظم جعفری و دیگر افراد مردم به این باور بودند که این افراد بیکار نخواهند نشست و طرح قیام را خواهند ریخت و مردم علیه دولت قیام خواهند نمود .

انقلاب از آنجا شروع شد مردم قریه نو آمد دره صوف بین خود جنجالی داشتند و مآمور مالیه به قریه مقصود رفته بود و مدیر معارف ولسوالی به قریه چهارده رفته بود خبر دروغی ازقریه نو آمد به چهارده رفته بود که مردم نو آمد سر درس کورس سواد آموزی سر معلم مرکز را کتک زده اند و مردم چهارده به تآسی ازمردم نو آمد مدیر معارف را لت و کوب نمودند و این خبر به شدت در ولسوالی دره صوف پیچید و مردم دره صوف در مرحله حساس کشاند که بعد از آن اولین جرقه قیام مسلحانه در روز دو شنبه 2 حوت 1357 به دنبال آمدن قوه دولت به معدن ذغال سنگ توسط مردم قریه تور شروع شد و قوه دولت 4 حوت دست به جمع آوری مردم دایمیرداد زد ازجمله:

1- حاجی محمد پهلوان از چهارده

2- استا ناظر از چهارده

3- شیخ باقر از چهارده

4- بختیاری قریه دار از دهن کاردو

5- سید میر حسین از دور مرکز

6- حاجی ابراهیم از دهی

7- محبوب از برادرهای اسماعلیه صد مرده

8- میرزا ناصر از دور مرکز

9- سید گلگ سید جواد .

10- ملا برات از دهی

11- شیخ اکبر نهضت از چهارده

12- سید قار ازسید های دهی

13- سید غفور از سید های دهی

14- .

دستگیر نمودند و در مسیر راه سمنگان آنها را به چاه انداختند که از جمله چند نفر از چاه زنده بیرون شدند .

1- شیخ باقر

2- بختیاری قریه دار

3- سید میر حسیین

4- گلگ سید جواد

5- سید قار از سید های بازار دهی

6- سید غفور از سید های دهی .

مرحله دوم دستگیری مردم دره صوف : در 20 ماه حوت سال 1357 صورت گرفت که افرادذیل توسط دولت دستگیر شد :

1- حبیب حاج رجب علی بیک

2- میرزا قربان علی رجب علی بیک

3- میرزا حسین علی قربان علی خان

4- احمد علی غلام نبی بیک فرقه مشر

5- قاسم نور احمد بیک

6- حسن علی حیدر بییک

مردم قریه تور در این درگیری مدیر معدن وولسوال محمد رحیم حیران را کشتند و شاهد عینی قضیه را چنین نقل می نمایند :

نمی دانم چندم ماه دلو بود که من در مزارشریف بودم و ولسوال محمد رحیم حیران با دو حاضر باش خود در مزار شریف بود . قاسم وکیل از عسکری گریخته بود از ایبک آمده بود مزار شریف و در مزار شریف در هتل جیحون باهم روبه رو شدیم و تقدیرآ همراه ولسوال از مزار شریف به دره صوف رفتیم ماه دلو به آخر رسیده بود . ماه حوت شروع شده بود. مدرسه سر ولنگ رفتم آقای احمدی و آقای جعفری علیه دولت حرفهای می زدند اما می ترسیدند و کسانی را که اطمینان نداشت با آنها حرف نمی زد . آقای جوادی سخنرانیهای داغی علیه دولت می نمود و مردم سر ولنگ باهم جمع شده بودند و فیصله نموده بودند که برویم مرکز دره صوف را تصرف نماییم .

مردم سرولنگ هر شب در تاقچی خانه جمع می شدند و قصد حمله بالای ولسوالی را داشتند . از جمله کسانی که زیاد پافشاری می نمودکه باید بالای ولسوالی حمله شود قاسم وکیل بود . قاسم وکیل مردم را زیاد تشویق به حمله بالای ولسوالی می نمود اما سید جواد برادر سید حیدر نجفی که نماینده حزب اسلامی بود مردم را از انقلاب حذر می داشت و می گفت برادر ها انقلاب دربه دری دارد . انقلاب سخت است . صبر کنید فعلآ زمستان است تا بهار شود . دراین زمستان زن و بچه های مردم تلف نشود .

قاسم نور احمد به نو آمد نفر فرستاده بودند تا مردم را از طرح تصرف مرکز دره صوف با خبر نمایند اما در نو آمد حسن علی حیدر بیک و حاجی علی محمد وکیل مردم را مانع شدند و مردم سنی را نیز خبر نموده بودند اما همین دو نفر آ نها را مانع شدند .

قاسم وکیل که دید هیچ نقشه هایش عملی نشد و دو راه در پیش دارد و از دو راه می ترسید :

1- از عسکری گریخته بود اگر بر می گشت کشته می شد.

2- در دره صوف هم تردد نمی توانست چون مآموران دولت دنبالشان بودند وبه خاطری که بچه کاکای طالب قریه دار بود دولت هم از اواحساس خطر می کرد. و پافشاریهایش جامه ای عمل نپوشید و حتی ملا برات حمیدی هم حرفهای سید جواد را پذیرفته بود که فعلآ زمستان است و باید صبر نمود تا هوا گرم شود .

قاسم وکیل دید که روزگار برایش در مرکز سخت شده و مردم مرکز و سر ولنگ وملاها حرفهایش را قبول نمی کند به معدن تور می رود و به مردم تور می گوید که : شما مردم نشسته اید و طالب قریه دار از کابل آمده مرکز دره صوف را تصرف نموده است . در همینجا بود که مردم تور بالای معدن حمله می نمایند و مدیر معدن را همرای ولسوال محمد رحیم حیران را می کشد و قاسم وکیل از این قضیه با لباس بدل شاروالی همرای سید حسین از سید های گلگگ به مرکز دره صوف رفته و از آنجا به قندهار مهاجر شد و در آنجا به صورت ناشناس روز گار خود را می گذراند اما گذمه دولت همیشه در قریه نوآمد می آمد و هراس داشت که مبادا طالب قریه دار در منطقه نباشد به دنبال کشته شدن ولسوال و مدیر معدن قوای زیادی به ولسوالی دره صوف و معدن ذغال سرازیر شد .

قیام مردم تور :

بعد از کودتای 7ثور در سرتاسر افغانستان حکومت کمونیستی تآثیرات خود را داشت از جمله در دره صوف به خصوص در معدن ذغال سنگ دره صوف که انجینرهای معدن کارگران ر ا وادار به شعار وهورا گفتن دعوت می نمودند که این کارازلحاظ عرفی کارگری خلاف مقررات قانون کار می باشد که باید تغییراتی که دریک نظام پیدا می شود اول بالای کارگر بیچاره تطبیق نمود . این یک کار بسیار غلط و دور از عرف و عادت انسانی می باشد .

این قانون سرچپه را خلقیها در معدن دره صوف عملی نمودند که نتایج بس خرابی را به دنبال داشت که مردم بیچاره دره صوف دست به قیام زدند .

قضیه را یکی از کارگران معدن به نام محمد نبی چنین تعریف نمود :

شخصی به نام انجینر عزیز 3 روز پی هم کارگران معدن را لین می نمود و آنها را وادار به شعا رهورا گفتن می نمود . من دنبال خرید گندم شیخه می رفتم که شخصی به نام اسحاق ولد غلام حیدر از راه من آمد و گفت تول گلگ مرکز دره صوف را تصرف نموده و شما بی غم نشسته اید من وقتی این خبر را شنیدم برگشتم خانه و قضیه را به پدرم نقل نمودم . پدرم مرا به حسنی فرستاد که آیا این قضیه راست است یا نه ؟ من به حسنی رفتم که قضیه به کلی دروغ است در راه به مآمور حسن سر خوردم او یکی از کارمندان معدن بود . گفت کجا می روی گفتم حسنی او به من گفت در برگشت از این را نیا که تورا می گیرد در برگشت من از نزدیک خانه حسن بیک گذشتم تا مآمورین دولت مرا دستگیر ننماید . لذا به پدرم گفتم که این قضیه دروغ است اما پدرم یک گاو کشته بود و مردم زیادی جمع شده بودند و به من گفت که این حرف را به کس نگو که مردم پراکنده می شود . بعد از برگشت من مردم به سرکردگی حاجی قربان علی . محمد حسین تحویلدار . رسول میر گن . محمد نبی و تعدادی دیگر از قوما آمدیم بلاک 2 معدن در بلاک 2 سه انجینر را کشتیم . در حدود صد نفر بودیم که بالای معدن حمله نمودیم همه اسب سوار بودند . از سلاح بابت فقط یک تفنگ موشکوش و دودانه چره ای داشتیم بقیه همه سلاح سرد همانند تورزین و چوب داشتند بعد از کشتن سه انجینر به بلاک اول آمدیم . در بلاک اول ملا محمد مدیر معدن را با تور زین زد کشت . انجینر عزیز . مآمور حسن اوغان . قومندان خلم . قومندان ولایت را شخصی به نام محب کشت . ملا محمد با تورزین به گردن قومندان خلم زد اورا کشت مدیر معدن فرار نمود که بعد از دستگیری توسط سنگ و چوب کشته شد . انجینر عزیز را درون کلوپ با سنگ و چوپ کشتیم . در حدود 13 الی چهارده نفر در معدن بودند که همه را کشتیم . بعد از تصرف معدن از قوای دولت تفنگچه گرفتیم و تعدادی سلاح به دست ما آمد . مردم مسلح شدند .

ولسوال به چهارده دایمیرداد رفته بود به ما خبر رسید که ولسوال در راه است که دهن تور می آید ما سه نفر محمد نبی . رسول میرگن . و عبدل رفتیم راه ولسوا ل را گرفتیم ولسوال به طرف کوه اوچک فرار نموده بود که ولسوال را در کوه دستگیر نمودیم در کوه اورا کشتیم .

ما مردم تورعلیه دولت قیام نمودیم و به کوه بالا شدیم و در( غار سر غوچی )4 ماه در بین غار زندگی داشتیم شب ها می آمدیم برای اولاد ها و زن و بچه هاآرد و روغن می بردیم . مدت 4 ماه علیه دولت سنگر داشتیم .

فردای آن روز طیاره دولت آمد اعلامیه پخش نمود و مردم را به آرامش دعوت نمود که به تعقیب آن قوای دولت آمد و دهن تور خانه های مارا در مرک به آتش کشاند سه حولی را به آتش کشاند . بعد از آمدن قوای دولتی در معدن تور باردیگر ما بالای دولت حمله نمودیم 3 روز پی هم جنگ نمودیم مردم شیخه به کمک ما آمده بودند صد نفر را کشتیم و معدن را تصرف نمودیم و تعدادی زیادی سلاح بدست ما آمد از جمله 2 پایه ماشین دار برنو ده میل سلاح بالازن بدست ما آمد . در این جنگ در حدود صد نفر از قوای دولتی کشته شدند .

دولت باردیگر قوای عظیمی را برای تصرف معدن تور فرستاد که این قوا ی مسلح بعد از وارد شدن به قریه حسنی تمام موی سفید های حسنی را دستگیر نمودند و دست بسته به تور بردند و فردای آن روز در تاریخ ۱۶ حوت تمام موی سفید ها و کارگران معدن را شهید نمودند و به تعقیب آن مردم دایمیرداد را جمع نموده آورد ند در دهن کاردو به شهادت رساندند .

مردم قریه تور بعد از کشتن ولسوال و مدیر معدن از 5 حوت سال 1357 الی 7 ثور 1358 در کوه فراری بودند و در یک غار زندگی می کردند و مردانشان درسنگر بودند مدت دو الی سه ماه مقاومت کردند و از سنگر پایان نشدند مردم تور در هیچ نقطه دره صوف خود را تورگی معرفی نمی توانست و لذا در هرجا می رفتند خودرا از دیگر جاها معرفی می کردند . دولت دستور داده بود که مردم تور را در هرجا گیر نمودید دستگیر نمایید . در قیام مردمی که مردم تور انجام دادند جناب آقای ناطقی ومحمد حسین تحویلدار و حاجی قربان زیاد نقش داشتند و محرک اصلی مردم این قیام همین سه نفر بودند .

مقاومت شهید خلیفه محمد نبی مبارز در دره حسنی :

به دنبال کشته شدن ولسوال و مدیر معدن دره صوف قوای نظامی دولت عازم ولسوالی دره صوف شدند . شهید محمد نبی مبارز در بین تنگی حسنی راه قوای دولتی را کمین می گیرد . شهید محمد نبی همرای سید علی حسین راه قوای دولتی را کمین می نماید . شهید محمد نبی مبارز سید علی حسین را دنبال مرمی روان می کند و خودش با 12 مرمی با تفنگ 5 تیره بالازن جلو قوای دولتی را می گیرد. درگیری شروع می شود . شهید محمد نبی با۱۲ مرمی مقاومت می کند هنگامی که سید علی حسین می رسد و فشار قوای دولتی را می بیند به طرف کوه حسنی فرار می کند و خلیفه محمد نبی بعد از تمام شدن مرمی اش اسلحه اش را به سنگ می کوبد تا سالم به دست قوای دولتی نیافتد و خودش مردانه به استقبال مرگ می رود و جام شهادت می نوشد.

قوای دولتی بعد از آن به معدن می روند و اطلاعیه پخش می نماید که مردم از کوه ها پایان شوند و دولت به کسی کار ندارد مردم فریب قوای دولتی را می خورند و به خانه هایشان بر می گردد اما دولت مزدور بعد از آن به تعداد 80 نفررا جمع می نمایند و در دهن کاردو تیر باران می نماید و خانه حاج باز محمد سناتور را چورو چپاول می نماید و بعد از این قضیه هئیت دولت به سرکردگی شخصی به نام حسین ضامن در 8 یا 9 حوت از بند تورپغلی به قریه نو آمد آمد و یک عده افراد دولت اطراف خانه حاجی رجب علی بیک را گرفتند و گل قریه دار فرار نمود اما بچه گل قریه دار را دستگیر نمود و همراه خود بردند تا دکان صابر و تا شب زندانی نمودند و بعد آزاد نمودند همچنان قاسم وکیل . حاجی علی محمد وکیل . حسن علی حیدر بیک را نیز دستگیر نموده بودند اما شب حاجی علی محمد وکیل را آزاد نمودند تا برود و مردم را به آرامش دعوت نماید و حسن علی حیدر بیک و قاسم را رها نکردند .

قوای دولتی بعد ازدستگیری حسن علی حیدر بیک و قاسم و حاجی علی حسین دیگر قوای دولتی نیامد و گزمه دولت هم در سمت نو آمد نیامد .

بعد ازگذشت یک مدت زمان از طرف دولت برای عده ای جلب آمد از جمله برای :

1- حاجی داود

2- حاجی محمد رحیم

3- سید حافظ

4- فیض محمد

5- استا بازک

6- مقصود بای

7- ملا حیدر

8- غلام نبی کربلایی

9- سید حاجی تیمور

10- محمد علی زوار

11- ملا امیر

12- ..

دولت این افراد را می خواست بکشد اما همزمان ولسوال کشته شده بود وولسوال دیگر آمده بود که نیز هم تبدیل شد و به جایش شخصی به نام عبدالحی رمزی ولسوال دره صوف شد که آخرین ولسوال دره صوف بود . ولسوال جدید تمام مردمی که در حبس بود را رها کردند و به افراد دولت گفته بود که شما به دسته مردم را یاغی نموده اید که در آخر همین ولسوال فرار نمود .

ولسوال جدید با مردم رویه خوبی را در پیش گرفت مردم را از حبس آزاد نمود بعد از آزادی این افراد مردم قریه نو آمد در خانه حاجی محمد رحیم دو شب پی هم جلسه کردند و در شب سوم در نقطه ای به نام ( چم چوغلی ) جمع شدند و همه مردم علیه دولت سخن می گفتند .

مردم قریه نو آمد روز چهار شنبه 4 حوت سال 1357 جلسه مهمی را به راه انداختند که در این جلسه در مورد قیام مردم گب زده شد و حاجی غلام سخی کربلایی شاهد عینی قضیه را چنین تشریح می کند :

" شب چهار شنبه 4 حوت سال 1357 حسن علی حیدر بیک همان شب در خانه سید میر حسین سید جواد بود چهار شنبه آمد مرا خبر نمودبیا از منطقه بیرون شویم اوضاع خراب شده است و سید میر حسین را دیدیم که می گفت حاجی ابراهیم و میرزا ناصر را برده زندانی نموده است و حسن علی حیدر بیک از خود مرکز دره صوف الی نو آمد تبلیغ نمود که این حکومت کمونیست است کسی را به حال نمی گذارد باید قیام نمود و دست به اسلحه برد .

روز جمعه 6 حوت 1357 رفتیم خانه غلام سخی حیدر بیک و در آنجا جلسه شد و عده زیاد از افراد مهم حضور داشتند همانند شراف علی بیک . حسن علی حیدر بیک . رجب علی بیک . ملا حیدر تیرک . حسن جوره و بنده هم حاضر بودم و دراین جلسه گفته شد که ملا برات حمیدی از دروازه نفر فرستاده به بوبکی و زیرکی و دایکندی . تیرک .و درهمین جلسه علی جمعه روی خود را به طرف من نمود و گفت برادر ها شما مارا نمی گذارید همه مارا به کشتن می دهید . بنده گفتم که ما نیامده ایم در خانه تو تو نفر فرستاده ای و قاصد شما تیرک زیرکی . پشت تنگی جرس رفته . این مجلس بهم خورد و هیجگونه تصمیم گیری نشد . و گفته شد کسی نمی تواند علیه دولت قیام کند تنها این سخن را ملا حیدر تیرک بیان نمود که برادر ها اگر عسکر دولت آمد کسی خود را به گیر عسکر ندهد . عامل پراکندگی مردم دراین جلسه علی جمعه حیدر بیک بود .

من از این جلسه بیرون شدم که گل قریه دار با شتاب آمد وگفت که بر خیزید که دولت کسی را زنده نمی ماند در اول انقلاب گل قریه دار ملا حسین علی عالمی و ملا محفوظ بود و حاجی غلام سخی کربلایی و سید یوسف ولد سید سخیداد از چهار اولیاء نیز زیاد کوشش داشت که مردم قیام کند .

جلسه بعدی در پایان شال علی مردان نقطه به نام " سنگ جواز" بود و این جلسه هم توسط حاجی علی محمد وکیل انصراف داده شد و مردم را از قیام بر حذرداشت . در حالیکه روز به روز فشار دولت زیاد شده می رفت . و کسی نمی توانست حرفی بزند . شب در خانه غلام علی بودیم که یک نفر آمد و گفت که دم صبح قاسمک و غلام . غلامعلی را صدا زد که بیایید برویم شیخه که ملک خدا بخش از تور آمده و مردم تور مدیر معدن و ولسوال را کشته بیایید برویم مرکز دره صوف را تصرف نماییم . غلام علی سروصدا کرد که تول گلگ مردم را نمی گذارد قیام نماید که در آخر تول گلگ هم آماده شد و گل قریه دار نفر فرستاد در بین مردم ازبکیه که به نو آمد بیایند سید محسن را برای خبر نمودن مردم بغک فرستادن که از جمله افراد ذیل به نو آمد آمده بود

1- غلام نبی روزی از برادران سنی

2- حی تلی بیک از برادران سنی بغک

3- ملک خدا بخش از شیخه

4- لنگ حاجی خدا نظر از شباشک

5- از دروازه طاهر طوطی . علی جمعه قریه دار . رجب کربلایی

باز جنگ نشد و مردم را حاجی علی محمد وکیل پراکنده ساخت .

جلسه تاریخی 5 ثور در قریه نو آمد :

باردیگر مردم قریه نوآمد در تاریخ 5 ثور سال 1358 در خانه حاجی محمد رحیم جمع شدند و عهد و قسم نمودند و قآن نمودند و مردم چهار اولیاء برای هماهنگی بیشتر در ( چم چوغلی ) جمع شدند و دراین جلسه ملا محفوظ دعاکرد و سرداران این جلسه ملا علی حسین و گل قریه دار نور احمد بود و مردم نیز صمیمانه ازاین ها حمایت می کردند از جمله حاجی داود. حاجی محمد رحیم و از طرفداران دولت هم عده ای بودند از جمله حاجی خادم میرزا از طرفداران دولت دراین جلسه حضور داشت که رفته به دولت راپور داده بود که غلام سخی کربلایی هم رفته قرآن نموده است .

مردم نو آمد 6 ثور 1358 حرکت کردند به سوی قریه تور حرکت کردند از جمله حاجی محمد رحیم . غلام علی . سرور . محفوظ بای . سید غوله . غلام حسن . رجب . این افراد به کمک مردم تور رفتند . مردم قریه شیخه ازاول قیام مردم تور به آنها کمک رفته بودند و این بار نیز فعالانه شرکت نموده بودند . از برادران اهل سنت از قریه بوشی و بازارک مولوی سردار با 20 نفر کمک آمده بود و مردم بلخاب هم به سرکردگی سید سجادی کمک آمده بود و بنده در7 ثور در بازار دره صوف بودم زیرا بچه مرا به جشن برده بودند تا آواز بخواند من در شب 8 ثور بچه خودرا فراری داده آوردم و خودم در تاریخ 9 ثور در دره حسنی به جنگ رفتم و عده ای نیز رفته بودند به دره خدام .

جنگ مردم دره صوف در تنگی حسنی :

دراین جنگ عده ای زیادی از مردم قریه حسنی نیز اشتراک کرده بودند از جمله شهید سیف الله مختار . شهید خلیفه نوروز . برادر عبدالصمد معروف به خان و مردم قریه پسقول دایمیرداد نیز به کمک آمده بودند .

11ثور جنگ شروع شد . فرمانده جنگ گل قریه دار بود . گل قریه دار به تمام مردم گفته بود تا تانگها داخل دره نشده کسی شلیک ننماید . دراین دره حماسه تاریخی رویداد که در آن زمان کم نظیر بود . بیش از 70 موتر نیروهای دولتی تخریب شد و مردم با فروریختن کوه ها و سنگها از بالای دره و شلیک مرمی درسی فراموش نا شدنی به قوای دولتی دادند و دوتانگ دشمن را نیز فلج ساختند و مانع پیشروی نیروهای دولتی شدند و دولت را مجبور به عقب نشینی نمودند . دراین جنگ صد ها میل سلاح سبک و سنگین به غنیمت مجاهدین در آمد و مردم دره صوف حماسه بس تاریخی رادراین دره به نمایش گذاشت . دراین جنک دولت شکست خورد و سه پایه توپ ثقیله به غنیمت مجاهدین در آمد .

دراین جنگ 70 نفر از نیروهای دولتی کشته شدند و از مردم دره صوف شهید بابه نوروز . شمس الدین . کشته شد و روز دوم جنگ حسن قومندان شهید شد .

بعد از پیروزی مردم در دره حسنی مردم دره صوف بایک میل توپ ثقیله به طرف کلوپ معدن سرازیر شدند و دور کلوپ را گرفتند در معدن ذغال بیش از صدها خلقی در محاصره قرارداشت که باید به جزای اعمالشان می رسید . در آغاز جنگ کسی انداخت سلاح را بلد نبودند بعد از فیر چند مرمی توسط اوغان توپچی ایشان زخمی شدند . آنگاه یکی از عسکر های اسیر شده که فیر توپ را بلد بود کلوپ معدن مورد هدف قرار داد که که شب هنگام ( شب 12 ثور 1358 ) توسط خیانت یکی از ارباب های منطقه ای عساکر کلوپ معدن به سوی کوه های حسنی فرار نمودند که مردم از طریق حسنی و قریه شوراب راه فراریها را گرفتند و صد ها نفر ازنیروهای دولتی را اسیر و تعدادی زیادی از آنها را کشتند . که تعدادی از اسیر هارا رها نمودند .

حمله مردم بالای ولسوالی دره صوف :

بعد از شکست دولت در تنگی حسنی نیروهای دولتی به سوی بازار دره صوف فرار نمودند اما مردم دره صوف فردای آن روز به سوی مدرسه سرولنگ آمدند . مردم در بین باغ سرکاری جمع شدند و طرح حمله بالای مرکز ولسوالی را ریختند . آقایان احمدی . جعفری و رئیس ناطقی در جلسه حضور داشتند . تاریخ 13 یا 15 ثور 1358 بود .

نقشه حمله ریخته شد : کوتل تورپغلی به مردم نوآمد واگذار شد . بند تاقچی خانه را مردم سرولنگ وزیرکی سنگر بگیرند . بند بکچوک را به مردم گوله واگذار نموده بودند . بنابراین شد تا از کوه اوغانها صدای فیر بلند نشد دیگران حمله نکنند . شب فرا رسید و مرکز با موفقیت فتح شد . مستوفی و دیگر خلقیها فرار نمودند . مرکز دره صوف به تصرف مردم افتاد .

نیروهای دولتی در مسیر راه سمنگان توسط سید احمد خان ازبیک در قریه قزل توپچاق و زیرکی گاوکوش مورد حمله قرار گرفتند و تار ومار شدند .

تشکیل شورای علماء در بازار دره صوف :

دراین قسمت از علما عزیز کمک می خواهم تا معلومات دهند

طرح حمله بالای ولایت سمنگان :

مردم دره صوف بعد تصرف بازاردره صوف با همکاری سید احمد خان به قزل توپچاق رفتند و با همکاری سید احمد خان مدتی را در قزل توپچاق ماندند . از آنجا طرح حمله بالای ولایت سمنگان و شهر ایبک را ریختند .

بعد از مدتی مجاهدین به گوردره رفتند و مدتی در گوردره سنگر داشتند بعد از آن طرح حمله بالای ولایت سمنگان را ریختند و مجاهدین مستقیم بالای میدان بز کشی و تخت رستم حمله نمودند که دراین حمله یم مقر خلقیها به آتش کشیده شد که دراین عملیات 7 نفر ازخلقیها کشته شد و 11 نفر از مجاهدین به شهادت رسید و 2 نفر از خلقیها را خلع سلاح نمودند هوا بسیار گرم بود و برای مجاهدین کسی نان و آب و مهمات نیاوردلذا مجاهدین بعد از گرم شدن هوا دست به عقب نشینی زدند .دراین جنگ شخصس به نام علاقه دار قومندان مجاهدین بود تعدادی از مجاهدین به شهادت رسیدند که نامهایشان عبارتند از :

1- شهید موسی خزانه دار از سرولنگ دره صوف

2- شهید نور علی

3- شهید ابراهیم

4- شهید حسن

5- شهید محمد علی

6- سید توه تاش نوسه سید مراد نبات

مجاهدین از سمنگان به گور دره برگشتند که قوای دولتی به دنبال آنها آمدند و قوای دولت به دره صوف رفتند که بعد از آمدن قوای دولت که 74 موتر بودند و یک فروند هلیکوپتر خلقیها توسط فیر مردمی سقوط داده شد که دراین هلیکوپتر حاجی توله با بچه خود کشته شد و دراین هلیکوپتر 5 نفر کشته شدند و باعث شد که دیگر هلیکوپتر نیاید . تنها جت می آمد و بسیار به شدت می گذشت و منطقه را بمبارد می نمود .

حوادث سال 1358 :

در ماه جوزای سال 1358 محترم استاد ناطقی همرا ه مجاهدین خویش به گوردره رفتند و تعدادی از مجاهدین به قزل توپچاق ماندند که همراه ماه در قزل توپچاق افراد ذیل بود :

1- ژنرال فهیمی

2- سید باقر مرتضوی

3- سید جوادی

4- قاسم چریک

5- شهید امامی

که قوای دولتی بالای قزل توپچاق حمله نمود و سنگر های مجاهدین را چند مرمی زد مجاهدین پراکنده شدندبعد از آنکه مردم از قزل توپچاق پراکنده شدند چند بار دیگر دولت بالای قزل توپچاق حمله نمود و ما در حدود یک سال در قزل توپچاق ماندیم که دراین مرحله قوای سنگین دولتی در حدود سه صد تانگ آمد ودر بیگ محمد قدوق پسته زد که شخصی به نام حاجی عبدالمناف از طرف دولت ولسوال تعیین شد مردم می گفتند که او همکار دولت است اما زمانی که بیک محمد قدوق به تصرف مجاهدین در آمد به همکار ی رئیس ناطقی و شهید امامی و قاسم چریک باز هم مردم می گفتند که حاجی عبدالمناف با مجاهدین همکاری نموده است که این شایعه دروغ از آب در آمد و حاجی عبدالمناف باز به دولت پیوست که باردیگر قوای دولتی در حدود سه صد تانگ آمد . تاریخ 25 حوت سال 1358 بود و دولت چنین پلان داشت که گل سرخ را در دره صوف تجلیل نماید اما قوای دولتی بعد از رفتن به سمت دره صوف و مردم در دره حسنی سنگر گرفته بودند . قوای دولتی به سمت تور رفت اما از پل معدن برگشت . دراین مرحله یک نفر درتنگی حسنی به شهادت رسید . اما قوای دولتی به زودی برگشت به سمنگان .

حمله قوای دولتی به سمت نو آمد و شیخه :

قوای دولت باردیگر بالای دره صوف حمله نمود اما به استقامت نوآمد وشیخه و تا تنگی فیضک پیش آمدند.

بعد از آمدن قوای دولت در تنگی فیضک یک فروند هلییکوپتر دولت در قریه نوآمد پیاده شد بعد از فرود آمدن هلیکوپتر خراب شده و دیگر قادر به پرواز نشد که شب هنگام مردم بالای طیاره یورش بردند اما بر اثر پیاده نمودن نفرات بیشتر مردم نتوانستند که هلیکوپتر را به آتش بکشاند دولت فردای آن روز هلیکوپتر خراب شده را نیز با خود بردند و دراین حمله هیچ خساره به دشمن وارد نشد .

حمله خلقیها در سال 1359 به دره صوف :

خلقیها در اواخر سال 1359 از راه شولگره وولسوالی کشنده به دره صوف حمله نمودند . این در حالی بود که مردم دره صوف از لحاظ نظامی مجهز شده بودند و روحانیون دو دور توانسته بودند از ایران و پاکستان به دره صوف سلاح بیاورند .

-- دور اول توسط شهید عبدالعلی جاوید از مرکز دره صوف . مربوط حزب فدائیان اسلام .

-- دور دوم توسط شهید سید حسین حسینی یکی از رهبران سازمان نصر افغانستان .

دولت وقت به خاطر ضربه زدن به مردم دره صوف عملیات نظامی خویش را از استقامت چپچل شروع نمودند و مردم دره صوف در دره چپچل بالای قوای دولتی حمله نمودند که بعد از درگیری مجاهدین به دره صوف برگشتند و قوای دولتی بلا فاصله فردای آن روز به مرکز دره صوف حمله نمود که دراین حمله شهید عبدالعلی جاوید همراه 8 نفر از مجاهدین به محاصره دشمن در آمد وبعد از درگیری در کوتل قلعه به شهادت رسید که اسامی یاران شهید جاوید قرار ذیل می باشد .

1- شهید عبدالاحمد ( حمید ) ولد عاشور

2- شهید سید امیر شاه ولد سید طهماسب از قریه نو آمد

3- یک نفر از قریه شباشک

4- شهید شیخ اسماعیل

5- شهید یحیی ولد رجب کربلایی

6- شهید ظابط از گردنه

7- شهید سید کلبی

8- شهید حجت الاسلام عبدالعلی جاوید یکی از اعضای بلند پایه حزب فدائیان اسلام .

بعد از شهادت شهید جاوید آن روز تا شب دیگر درگیری صورت نگرفت شب هنگام مجاهدین بالای نیروهای دولتی عملیات نمود که دراین عملیات چند نفر ازمربوطین سازمان نصر به شهادت رسید و قوای دولتی فردای آن روز به شولگره و از آنجا به مزار شریف برگشت .

اختلاف بین مجاهدین ( اربابها وسازمان نصر ) :

بعد از شکست دولت از دره صوف اختلاف داخلی بین مجاهدین شروع شد . تعدادی از مجاهدین و ملاها از جمله سید جوادی سید سکندر وکیل سازمان نصررا متهم به آوردن سلاح از آمریکا می نمود و نصریها را عملآ کافر می دانست که اینها از ممالک کفر سلاح آورده و کافر شده است . با وصفی که سید جوادی سید سکندر وکیل به اندازه خودش در انقلاب سهم داشته و در تمام صحنه ها حضور داشته است . اما این فتوای ایشان نفاق داخلی را زیاد نمود .

کمین به جان استاد جعفری :

در 17 ثور سال ---- کمین علیه جان استاد جعفری شروع شد که دراین کمین سه نفر به شهادت رسید از جمله شهید معلم قیام

حمله مجددقوای دولتی بالای ولسوالی دره صوف :

دولت نو نهاد خلق و پرچم باردیگر بالای ولسوالی دره صوف حمله نمود که دراین حمله همکاری وکیل نظام با دولت وقت به وضوح به چشم می خورد و قوای دولتی در زیرکی به جای وکیل نظام رفته و پذیرایی خوبی شدند و بعد از این واقعه بین برادران شیعه و سنی ( بین مجاهدین ) جنگ داخلی صورت گرفت اما قوای دولتی در زیرکی سنگر گرفت و تا حمل سال 1360 در زیرکی بودند و بعد به سمنگان برگشتند .

عبدالمومن طلوع

لینک های مفید
 
 
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است |طراحی : پیچک