دره صوف سر زمین آزادگان
دره صوف در گذر تاریخ- سیرعلمی،هنری،اقتصادی ،سیاسی چهره های اکادمیک...
درباره وبلاگ


وبلاگ « دره صوف سر زمین آزادگان» با نگاه جدید به مسائل علمی، فرهنگی؛ دینی ، اجتماعی وسیاسی؛ دره صوف افغانستان و بارعایت اصل احترام متقابل افکار ، عقاید واندیشه دیگران ، تمایل دارد درعرصه های فوق اطلاع رسانی و اظهار نظرنماید و لذا در حوزه نظر و اندیشه ای از اظهار نظر کلیه اندیشمندان و متفکران استقبال می کند.
به امیدی روزی که آزادی واقعی،درسر زمین  استبداد زده افغانستان تحقق پیدا کند.
                       ***
naeeb.tawassuli@gmail.com
                       ***
پامیــربـه حیــرت آمـد ازپـــایــــــــــــــداری، بـــابـــا     
آفــــــــــرین گــفت: نبــرد تــن به تن دره صــوف
جرمت چه بود که قلبت بخون تپان نمودند؟   
زچیست زدنـد به آتـــش اهـل فـتن دره صوف؟
درکشـــــــــــــور خــــــــود آخــرما بودیــم مـــهاجـــــــر     
جاــن و روان به زنجــــــیر،زنجــیرشکن دره صوف
دارد به دل هـــــــــــــزاران، داســــــــتان غمگـساران     
ازکــــــــین اهــل عـــدوان، کوه ودمن دره صــوف
بادا بــلــند نـامـت پــایـــــــــــــــــــــنده بــاد قــامــــــت      
آزاد یسـت پــــــــیامــت، بــرهـم وطــن دره صـوف
رفتند به خــــــــــــواب طفلان، درسنگرت جوانان      
بیـــــــــــــــداربـود هـزاران، ویـس قــرن، دره صـوف
ســـــــــــــــــازش نمی پـذیـریم، آزاده ودلـــــیـریـــــم       
نــــــــــــــــبرد، تـاداریـم خــون دربـــدن دره صــوف
بس است دیگـــــــــــــراسارت، قبول رنج وذلّـــت      
رویم ســوی شــــهادت، خونـین کفن دره صـوف
شــــــــــــادابی دربهاران، خوش آبی درزمســتان      
بردشت وکوه، غزالان، اشک ختن دره صوف .
لینک های مفید


زندگی نامه غلام نبی بیگ فرقه مشیر دره صوفی

دوستان

مفدمه
بدون تردید، یکی از سودمندترین مطالب برای عامه­ای مردم، شرح حال وتبیین زندگی بزرگان، به عنوان الگو های رفتاری است، و مردم می­کوشد زندگی خویش را بر مبنای زندگی آنان سرو سامان دهد. در این نوشتار، شرح حال زندگی شخصی، یکی از بزرگان دره صوف را می­آوریم، که به خاطر تحقق احکام و شریعت محمدی(ص) حاضر می­شود خر(الاغ) سر چپه سوار شود، ایشان با لگد مال گردن جایگاه ومقامی که در بین مردم داشت، باعث احیاء احکام شریعت می­شود، در عرصه­ی سستی احکام شرع در بین مردم، او خود حاضر به قربانی شخصیتش می­شود، و همه جایگاه اجتماعی خویش را فدایی اسلام می­کند، او غلام نبی بیک فرقه مشیر است که همه از او به نیکی یاد می­کنند.

ولادت

غلام­ نبی، فرزند گل­محمد مینگ باشی، درسال 1261ه.ش در یک خانواده سرشناس، چشم به جهان گشود، وی با مشکلات فراوان و با همکاری پدرش، روانه مکتب خانه محلی می­شود، درس را در مکتب خانه محلی رایج آنروز، فرا گرفت، از این که دارای استعداد خاص وتیز هوش بود، درس را به زودی یاد می­گرفت، مدتی نزد ملا غلام علی کربلای و آیت الله حاج شیخ میرزاحسین، نیز شاگردی نموده است.

تحولات
افـق بیشــه­ای میــــهن کجایی /// غــرور قــله ای روشن کــجایی

سـپاهـت فـتخ بلـخ باستان کرد /// که ای سـر تاج مــاه من کـجایی

تو استی افتـخارات دره صوف /// یــگانه فـاتـیح میـــهن کجایی[1]

در سال 1291ه.ش زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله حاج شیخ میرزا حسین، با زندگی سیاسی و اجتماعی غلام نبی بیک فرقه مشیر، تا اندازه­ای گره و پیوند خورده است، غلام نبی بیک فرقه مشیر، دوست صمیمی، یار و همکار آخوندحاجی بود، وی آدم مذهبی و شجاع و دلسوز مردمش بود، به آخوند حاجی و ملا غلام علی کربلایی، ارادت خاصی داشت، این نبوغ، بیانگر آینده نگری و دینداری اوست، چنانچه، درتمام امور، همیشه حامی دین و مطیع روحانیت و شخص آخوند حاجی وملاغلام علی کربلای بوده است.در تحولات سیاسی و اجتماعی سال1307ه.ش (سقو)، قیام عمومی مردم دره صوف، علیه حاکمان سقوی، حمایت و پشتیبانی مردم دره صوف از حکومت نادر خان، در سمت شمال کشور، از جمله تصرف ولسوالی دره صوف، علاقه داری نوآمد، قریه های اطراف آن و شهر مزار شریف،آیبک مرکز سمنگان نقش مؤثر داشته است.

ترور آیة الله حاج شیخ میرزاحسین

غلام نبی بیک فرقه مشیر، شب و روز در فعالیت های سیاسی و اجتماعی، دو شادوش آخوندحاجی و ملا غلام علی کربلای، عمل می­کرد، در همین زمان، غلام نبی بیک فرقه مشیر، شخصی را به نام قاسم، که با تحریکات حکومت وقت، قصد ترور آخوند حاجی را داشت، دستگیر می­کند، غلام نبی بیک، تصمیم داشت او را محاکمه و اعدام نماید، تا مایه­ای عبرت دیگران شود، ولی آخوند حاجی، قاسم را می­بخشد و آزادش می­کند. از این گذشت و بخشش آخوند حاجی، قاسم تحت تأثیر اخلاق او قرار می­گیرد و ابراز ندامت و پشیمانی می­کند و قسم می­خورد که دیگر از دستورات آخوند حاجی و ملاغلامی علی کربلای، سر پیچی نکنند و قاسم بعد ها، در جنگ های سمنگان و مزارشریف، یکی از فرماندهان نبرد به شمار می­رفت.

غلام نبی بیک فرقه مشیر، تمام کارهای سیاسی و اجتماعی، را طبق مشوره آخوند حاجی و ملا غلام علی­ کربلایی، انجام می­داد، از جمله گندم های که درگدام خانه دولتی، در منطقه دهی، توسط غلام نبی بیک فرقه مشیر، اداره می­شد، به دستور آخوند حاجی، بین فقرا تقسیم گردید. غلام نبی بیک، در تأسیس مدرسه دینی سرولنگ، اولین مدرسه دینی در سطح هزارستان زمینی را وقف نمود و در اختیار آخوند حاجی وملا غلام علی کربلای قرار می­دهد.

درک مردم

به روح فرقه مشیر درود وصد سلامی /// که خود حاضر به قربانگاه تو زیباست

(موسی رضوانی)

غلام نبی بیگ فرقه مشیر، با همکاری ملا غلام علی کربلایی و آخوند حاجی، وضعیت مردم خویش را خوب درک کرده بود و از نگاه عقاید مذهبی، مردم کم توجه بودند، غلام نبی بیک، از این وضعیت، سخت رنج می­برد و راه چاره را با جدیت همراه روحانیون، جستجو می­گرد، تا مردم را از دیو جهل ضلالت وگمراهی، نجات داده بسوی سعادت و خیر و صلاح، رهنمون سازد.

این کار عملی نیست، مگر با یک حرکت شجاعانه، ولی این حرکت، به ایثار و فدا کاری ضرورت دارد، و قربانی می­خواهد، غلام نبی فرقه مشیر، می­خواهد نهایت خلوص و تسلیم پذیری، از دستورات دینی را به مردم بیاموزد، شخصاً خودش حاضر می­گردد که این ریسک به ظاهر انتحار و خود کشی را قبول نماید، درصورت که ایشان یکی از سران و بزرگان و مورد احترام است، قبولی چنین کاری، برای او سخت و سنگین بود، و در ظاهر، برای او گران تمام می­شد، غلام نبی بیک، به این عقیده رسیده بود که از دست دادن ارزش های ظاهری، در مقابل به دست آوردن ارزش های والایی معنوی، ناچیز می­باشد[2].

غلام نبی بیک فرقه مشیر، برای آیت الله آخوندحاجی و ملا غلام علی کربلای پیشنهاد می­کند، به جهت این که توده های مردم، از دستورات شما اطاعت نمایند و کسی از فرمان شما سر پیچی نکنند، شما در بین مردم از قدرت و ابهت بالای برخوردار باشید، شما به یک بهانه­ای، من را در محضر عموم مردم، مجازات نمائید، مرا خر سر چپه سوار کنید وسیاه­لَی، به صورتم بکشید، تا همه مردم با چشم سر ببینند، که غلام نبی بیک فرقه مشیر، بخاطر ندانستن عقاید مذهبی خویش، چنین مجازات می­شود. چه مجازاتی سنگین!!!؟ سیاه­لَی کشیدن به صورت!!!؟ «خرسرچپه سوار کنید و سیاه­لَی [3] به صورتم بکشید » و در بین مردم بگردانید، اعلان کنید، هر کسی به دستورات شرعی خود عمل نکند، سزاوار چنین مجازاتی می­شود، غلام نبی بیک فرقه مشیر که بزرگ شماست، بخاطر ندانستن مسئله شرعی خود، چنین مجازات می­شود، من حاضر به قربانی هستم.

وقتی مردم می­بیند، من که بزرگ قوم هستم چنین مجازات می­شوم و من هم از خود عکس العمل نشان نمی­دهم و تسلیم هستم، کسی دیگر جرأت این را نخواهد داشت که بعد از آن، از امر شما سر پیچی و اطاعت نکند.

آخوند حاجی و ملا غلام علی کربلایی، با طرح غلام نبی بیک فرقه مشیر، ابتدا موافقت نمی­کند، ایشان خیلی اسرار می­کند، تنها راهی که دستور علما پیاده گردد، همین است. آخوند حاجی و ملا غلام علی کربلایی، منتظر فرصت مناسب است، تا اینکه در یک محفل و اجتماع عمومی،(میله نوروز) که در منطقه تگاب نوآمد، برگذار گردید، تعداد زیادی از مردم، در آن جلسه، اشتراک نمودند؛ آخوند قدم علی، ملاسید محمد حسین نوآمد و آخوند طهماسب و بقیه علماء، حضور داشتند، ملا غلام علی کربلایی، نسبتاً از نظرسنی، ازآخوند حاجی، بزرگ است، فرصت را غنیمت می­شمارد، از آخوند حاجی، چند تا مسئله شرعی سوال می­نماید، تا حاضرین همه متوجه حرف علما شود و آخوند حاجی، زمینه را مساعد می­بیند، این مسئله شرعی را از غلام نبی بیک فرقه مشیر سوال می­کند و ایشان هم ساکت می­ماند، گویا که مسائل شرعی خویش را نمی­داند و محکوم به مجازات می­شود، آخوند حاجی، با ناراحتی، دستور می­دهد؛ غلام نبی بیک فرقه مشیر را بالای خر، سرچپه سوار ­کنید و سیاه­لَی در رویش بکشید، در بین مردم بگردانید.

در آن زمان، در بین مردم منطقه رسم بر این بود، کسی که احیاناً ‌مرتکب جرمی می­شد، یکی از راه های مجازات همین بود، تا عبرت برای مردم شود، که دیگران، کار خلاف آن را انجام ندهند «خرسرچپه سوار کرد و سیاه­لَی در صورتش کشیدند» [4] و دُم الاغ را به دهانش می داده، در بین جمعیت می­گرداندند.

فرمان صادر شد و دستور آخوند حاجی، عملی می­کردد؛ غلام نبی بیک فرقه مشیر مسئله شرعی خویش را نمی­داند، باید خر سر چپه سوار شود، جارچی، به نام ضربعلی، از جرس، به آواز بلند جار می­زدند: ای امت محمد (ص) بدانید و آگاه باشید، اگر کسی خلافی مرتکب شود جزایش در دنیا- چنین است که می­بینید و در آخرت بد تر از این هم خواهد بود.

آخوند حاجی، غلام نبی بیک فرقه مشیر را، محکوم به چنین مجازات می­کند و دستور می­دهد که این حکم اجرا شود، آخوند طهماسب، همراه چند تن دیگر از علما و بزرگان، این حکم را اجرا می­کند و غلام نبی بیک فرقه مشیر، هم بدون چون و چرا، به چنین مجازاتی، تن می­دهد و او را خر چپه سوار می­کنند و در بین جمعیت می­گرداند، تا باعث عبرت دیگران گردد.

از هرکسی که مسائل شرعی سؤال شود، ولی او نداند، به سخت ترین مجازات که خر سرچپه سوار کردن است، محکوم می­شود و یا اگر کسی سر سال خود مانند زکات، سهمین مبارکین امام j خود را نپردازد، جزایش همین است.

فیروز قریه دار، از قشلاق خواجه بلند بهسود، وقتی می­بیند آخوند حاجی و ملا غلام علی کربلای، خیلی جدی است، مبادا بار دیگر آخوند حاجی و ملا غلام علی کربلای، کسی را تأدیب کند وقت به قشلاق بر می­گردد، فوراً سر سال خود و مردم را تعیین و حساب می­کند، به تعداد (35) بار گندم، هر بار گندم به وزن (5) سیر مزار می­شود، از خواجه بلند بهسود، برای اولین بار، جهت حمایه مالی، به مدرسه دینی سرولنگ می­آورد، که این حرف به گوش همه می­رسد، همهمه به هر جا پخش می­گردد، غلام نبی بیک فرقه مشیر، مجازات شده است. تمام قشلاق ها و قریه جات، سر سال خود را حساب نموده، به مدرسه دینی سرولنگ می­آورد و مدرسه دینی سرولنگ، یک باره مرکز فقاهت علمی قرار می­گیرد، که از تمام مناطق هزاره جات آنروز، جهت ادامه تحصیل به مدرسه دینی سرولنگ می­آمدند، مدرسه دینی سرولنگ، تمام امکانات طلاب را جوابگو بود و طلاب با خیال آسوده، به درس خود ادامه می­دادند.

آیت الله شیخ خادم حسین کوه بیرون بهسود، می­گوید: من دو سال، در مدرسه سرولنگ درس خواندم، که در هیچ موارد، با کمبودی آذوقه خود، مواجه نشدم، از طرف مردم، کمک های مالی و سهم امامg دقیق در روز موعود می­رسید و آخوند حاجی، خیلی دقیق با مردم حساب وکتاب داشت و همه مردم از ایشان راضی بودند.

الگویی خوب

گـذاشته سنگ تهـداب و دیانت /// اگر چند در مقامش لشکری بود.

(سید موسوی نژاد )

واقعاً این عمل غلام نبی بیک فرقه مشیر، یک عمل قهرمانانه و الگوی خوب، برای تمام بزرگان و رؤسایی اقوام ساکن در دره صوف (دره یوسف) بود، که برای اصلاح جامعه اش، از شخصیت و آبرو، قدرت، ثروت و همه توانش سرمایه گذاری کرد، چنانچه که دارد «الناس علی دین ملوکهم»

سید نظام الدین، یکی از بزرگان قریه نوآمد می­گوید: غلام نبی بیک فرقه مشیر، در گردن تمام مردم دره صوف، حق بزرگی دارد، او کوشید احکام و مکتب امام جعفرصادقA را در بین مردم تطبیق و پیاده نماید، تا مردمش از چشمه زلال مکتب تشیع سیراب گردد، او از هیچ کوشش دریغ نورزید، برای این که مردمش را از دیوی جهل و ضلالت و گمراهی نجات بدهد، حاضر می­شود که «خرسرچپه» سوار شود، تا مردمش را از جهل و گمراهی در مسیر مستقیم و راه راست هدایت نماید، شخصیت ظاهری اش را لجن مال می­کند، که شخصیت معنوی و واقعی مردمش را از گمراهی نجات دهد و بدون چون و چرا تسلیم اطاعت محض، در مقابل شریعت گردن می­نهد، تا ملتش در برابر غیر حق گردن ننهاده و تسلیم محض حق و حقیقت و شریعت باشند.

فرقه مشر در اوراق تاریخ

تبلور واقعی شخصیت بزرگ غلام نبی بیک فرقه مشر را در برگهای زرین تاریخ می­توان تماشا نمود با توجه به اسناد تاریخی در قیام مردم هزاره علیه حبیب الله خان کلکانی هیئتی از جانب او به ریاست فیض محمد کاتب هزاره به ترکیب آن محمد اعظم کوهستانی میر آقامجتهد، خلیفه غلام حسن خان، به هزارجات فرستاده شد وی با سران هزاره ها ملاقات کرد، هزاره ها را به صلح و سازش فراخواند و شرایط از طرف فرقه مشر پیشکش گردید و نتییجه حاصل نشد انقلاب سال 1308ه.ش سقوی پیش آمد فرقه مشر در انقلاب و غائله سقوی با قشن منظم (4000) نفری ولسوالی میخ زرین، شهر مزار شریف و آیبک سمنگان فتح و امنیت تأمین نمود، با گامهای استوار در راه دفاع از کیان مردم خویش قد برافراشت شاید بتواند مرحم بر زخمهای ناثور مردم رنجدیده خویش باشد، دیگر درب مکاتب و مدارس بر روی مردم ما باز باشند، از این رو دعوت حکومت مرکزی کابل را جواب مثبت داد و روانه­ی کابل گشت، بنا بر دلائل واضح تبعیض دولت وقت شاهی سالهای طولانی در حصر خانگی در کابل به سر برد.

ژنرال نبی عظیمی لیستی، از سالنامه نادر شاهی ارائه می­کند، رجال و بزرگان و افسران عالی رتبه اردو که در جنگ سقوی نقش داشتند از تمام مناطق مختلف کشور، عبارت از سی نفر بودند، که توسط نادر خان مورد تقدیر قرار گرفتند، به رتبه های اعزازی نائل آمدند قرار ذیل اند:

ع.ع.ش مهردلخان نائب سالار قندهاری

ع.ع.ش محمدنعیم خان نائب سالا بدخشی

ع.ع.ش سرمبلند خان نائب سالا جاجی

ع.ع.ش زلمی خان نائب سالار منگل

ع.ع.ش غلام نبی بیگ فرقه مشر هزاره ترکستانی-دره صوفی[5]

ع.ع.ش نوراحمد خان فرقه مشر هراتی

ع.ع.ش علی دوست خان فرقه مشر هزاره

ع.ع.ش غلام محمد خان فرقه مشر تگاب

ع.ع.ش فضل احمد خان فرقه مشر پوپل زایی

ع.ع.ش محمدهاشم خان فرقه مشر لوگری[6]

عباس دلجو، تاریخ نویس چیره دست معاصر، محقق ژرفنگر، چنین می­نگارد: فرقه مشر مرد با کفایت و با درایتی بود، امنیت ترکستان زمین آن روز را خوب کنترول کرد و زمینه ورود غلام نبی خان چرخی سفیر شاه امان الله خان در مسکو فراهم شد، از سرحدات شمالی کشور به مزار شریف آمد، از آنجا امر و نهی شا امان الله خان از قندهار در یافت می­کرد، ضمنا ایشان عکس را ارائه می­کند فرقه مشر در کنار سران هزاره در کابل دیده می­شود، در نشرات معاصر شمال کشور یاد و بود از فرقه مشیر در چندین شماره ماه نامه اردوی ملی- قوماندانی قول اردوی 209 شاهین انعکاس یافتند.[7]

دعوت به کابل
بـه کـابل جـان چــرا مدفون گشــتی ///شــهید دسـت اهـریــمن کــجـایی

فـریـــبت داده بــود اغـــیار میــهن /// دلــیل مـا هــمین مــدفن کــجایی

غلام نـبی بیگ فـرقه مشـیر نـام نیکت /// نَــمودی تـاریـخ میــهن کــجـایی

ســـپاهت سوگــوار آمـد دره صوف! /// الا ای غــیرت چـیـهل تن کــجایی

(سردار محمد حسین جهانی)

این مرد بزرگ را بعد از غائله­ای انقلاب سال 1307ه.ش، که به انقلاب بچه سقو، معروف است، نادر شاه خان، بزرگان هزارستان را به جهت گرفتن پاداش و دادن رتبه های نظامی، به کابل خواسته بودند و ایشان هم یکی از این دعوت شدگان بود، با سپاه پر افتخار خود، عازم کابل می­شود، مدت 13سال در کابل، تحت نظرحکومت شاهی نادر خانی و محمد ظاهر شاهی،خان در حصر خانگی نظر بند می­ماند، شبی در یک مهمانی خاص، در ارگ محمد ظاهر شاه، مسموم می­شود و به عمر60 سالگی در 17سنبله1321ه.ش، به شهادت رسید، در کنار زیارت سخی کابل به خاک سپرده شد، سپاهش از کابل سوگوار با علم افتاده به دره صوف آمدند. ///***/// نویسنده: محمد نایب علی توسلی دره صوفی

منابع:

1- سیمایی برازندگان دره صوف1390ص286 محمدنایب علی توسلی،دره صوفی

2- دره صوف در گذر بحران تاریخ، ج1 ص85، محمد نایب علی توسلی، عبدالمؤمین طلوع

3- افغانستان در پنچ قرن اخیر،1374ص532، میر محمد صدیق فرهنگ

4- هزاره ها وحاکمیت های استبدادی صد سال اخیر،ج1 ص 309 سال 1380 عباس دلجو، انتشارات مقصودی

5- تاریخ افغانستان، موزه تمدن شناسی آرشیف ملی- ‏ Kabul Museum Mundigak

6- اردو وسیاست، ج1 ص 291 سال 1377 ژنرال محمدنبی عظیمی، انشتارات میوند

7- دیوان سردار محمدحسین جهانی ص221

8- محافظان ملی افغان- قول اردوی ۲۰۹ شاهین، سال هشتم، شماره ۶، ص: ۲۴/۲۵، وشماره:۷ ص ۱۸ و شماره: ۹/1396

پانویس:

[1] سردارمحمدحسین جهانی

[2] ملاغلام علی کربلای خواجه بلند بهسود.

[3]«خرسرچپه» یعنی کسی را برعکس بالای الاغ سوارکند که آن هم مجرم باشد برای عبرت دیگران در مقابل توده های مردم بگرداند. «خرسرچپه»

[4] «سیالی» یعنی لجن تَهِ جوی آب

[5] تحولات صد سال اخیر دره صوف

[6] تأسیس اولین مدسه دینی پس از غایله امیر عبدالرحمان خان جابر


لینک های مفید
 
 
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است |طراحی : پیچک